راه اندازی نخستین بالابر پیست اسکی سقز

این چند روز در خدمت جناب آقای علی رضا مختار زاده مسئول کمیته ی استانهای فدراسیون اسکی بودیم که شخصا جهت راه اندازی بالابر اسکی در این شهرستان حضور داشتند . این بالابر به صورت پرتابل و قابل حمل است و طول آن 200 متر است که قابلیت افزایش تا 500 متر را داراست همچنین این بالابر که توسط یک مهندس کانادایی در کشور امریکا طراحی و ساخته شده است می تواند همزمان 10 نفر را حمل نماید . 

این بالابر طبق تفاهمنامه ی فدراسیون اسکی با فرمانداری و اداره ورزش و جوانان شهرستان سقز به صورت کاملا رایگان در اختیار این پیست گذاشته شده است و فرمانداری سقز نیز مقرر نموده است بانک اسکی مجهز را جهت اسکس کاران این شهرستان احداث نماید . 

لازم به ذکر است طبق هماهنگی های صورت گرفته با هیئت اسکی استان خراسان یک دستگاه پیست کوب با قیمتی مناسب به این پیست فروخته خواهد شد . 

بدون شک فدراسیون اسکی در خصوص توسعه ی رشته اسکی در نقاط مختلف کشور گامهای موثر و مفیدی برداشته است و خدماتش قابل توجه است . از جمله حمایتهای این فدراسیون از اسکی کاران شهرستان سقز راه اندازی و واگذاری اسکی های نوردیک به اسکی کاران و همچنینی 6 ست کامل ( مسابقاتی ) اسکی کارو به این شهرستان است . علاوه بر آن سال آینده مسابقات اسکی نوردیک قهرمانی کشور در این شهرستان برگزار خواد شد . 

به نوبه ی خودم از تلاش و زحمات ریاست محترم فدراسیون اسکی جناب آقای عیسی ساوه شمشکی و همچنین جناب آقای مختار زاده عزیز بی نهایت سپاسگذارم امیدواریم بتوانیم محبتهای این بزرگواران را جبران کنیم . 

در همین رابطه بخوانید :

سایت خبری سقز آوا : راه اندازی نخستین بالابر در پیست اسکی سقز

فدراسیون اسکی : پیست اسکی سقز دایر شد

هورامان ، پایتخت گردشگری روستایی

کافی است یک بار گذرت بر کوچه پس کوچه های سنگی اش بیافتد تا معنی ساده زیستی و صمیمیت و هنر را در یک نگاه لمس کنی . مردم هورامان مردمانی سخت کوش و صمیمی هستند که پیشینه شان خود وسعت تاریخ این مرز و بوم است . هر ساله گردشگرهایی از سراسر کشور را همراهی می کنم و پا در راه های پر پیچ و تاب هورامان می گذارم و هر بار بیش از پیش برایم تازگی دارد ! 

هورامان یا اهورامان به معنی جایگاه اهورامزدا از آخرین مناطق ایران بود که به تسخیر و تجاوز فرهنگ اسلامی در آمد . مردم این سرزمین به زبان کردی و گویش هورامی سخن می گویند گویشی که بر اساس تائید کارشناسان زبانشناسی قدیمی ترین زبان حال حاضر کشور است که به واسطه ی صعب العبور بودن منطقه از هزاران سال پیش با اندکی تغییر باقی مانده است . اگر با پیر مرد های هورام با زبان اوستا سخن بگویی تا حد زیادی متوجه ی آن خواهند شد و این خود نشان دهنده ی کهن بودن این زبان دارد . 

معماری این منطقه نیز خود دارای جاذبه های فراوانی است و بی سبب نیست که هورامان را پایتخت گردشگری روستایی ایران می نامند . خانه هایشان با سنگ بنا شده است و بدون استفاده از ملات ! آنچنان دستی هنرمندانه این سنگ ها را بر روی هم بنا نهاده است که انسان را شگفت زده می کند ، دیوارهایی تراز و بدون خم استوار و مرتفع از اساتیدی بر می آید که تمام زندگیشان هنر زیستن در طبیعت است . این مردمان از جنس طبیعتند و هنرشان ساده زیستی و صداقتشان است. 

سیر و سفر در هورامان را نمی توان به یک سفر موکول کرد بلکه بند به بند راهایش و سنگ به سنگ کوهسارانش دیدنی است و خود هزاران سفر را می طلبد . اما برای آنان که قصد دارند در دامان اهورایی این خطه ی سرسبز بمانند هیچ چیز شگفت انگیز از اقامت در دل ییلاقهای کوهستانی اش نیست که نوای زنگوله ی رمه در دل کوهستان و همنوایی کبک های کوهی آنچنان انسان را سر شوق می آورد که دلت نمی خواهد آنجا را ترک کنی ، من همیشه آرزوی تنفس هوای چنین بهشتی را در دل می پرورانم و هر سال مشتاق تر از گذشته سرشار از لذتی وصف ناشدنی پای در هورامان می گذارم و هنگام وداع دستانم را به نشانه ی بدرود بالا می برم اما انگار فراموش می کنم دست هایم را پایین بیاورم شاید چشم انتظار درودی دیگر اند . 

زیبایی های هورامان را نمی توان توصیف کرد فقط باید رفت و برای مدتی از دنیای سرد و بی روح فاصله گرفت و عمیق نفس کشید و حریصانه چشم اندازهای بی بدیلش را نظاره کرد و سراسر وجودت از این همه زیبایی سیراب شود . این سفر شگفت انگیز را برای تمامی مخاطبان آرزو می کنم . 


پی نوشت: هورامان منطقه ای بسیار وسیع است که شامل بیش از هزار روستا می شود اما دو عکس نخست این مطلب مربوط به یکی از روستاهای ان است (هورامان تخت ) که صد البته روستاهای بی نظیر دیگر وجود دارند که نیازمند معرفی ویژه هستند که می توان از بلبر روستای شکیل و زیبای همان منطقه و روستای دیوزناو ، سلین ، ناو ، دله مرز و ... نام برد 

پرستو ابریشمی : در ذهن شعاعی چه می گذرد؟

خاک خوب : جمعه ۶ بهمن مشغول درس خواندم بودم که اس.ام.اسی برایم امد که فلان شبکه تلویزیون را ببین. وقتی این پیام ها را دریافت می کنم، معولا با یک  برنامه ای راجع به گربه ها! یا کوهنوردی روبرو می شوم که دوستانم به سبب این دو موضوع از من یاد کرده اند.

سخن از هیمالیا نوردی و دیواره نوردی بود و سرپرست برنامه ترانگو سخت در تلاش برای نشان دادن جایگاه برنامه ترانگو در میان برنامه های کوهنوردی اجرا شده در خارج از کشور بود و عظیم قیچی ساز هم از سختی های برنامه های هیمالیا نوردی و خطرات اون سخن می گفت. 

مجری در انتهای برنامه از ریاست فدراسیون سوالی راجع به فعالیتهای کوهنوردی بانوان کرد و خواست  چشم اندازی از کوهنوردی بانوان را ترسیم کند و جواب کوتاه و جالبی که داده شد از طرف ریاست که اشاره داشت به برنامه پر افتخار صعود به اورست ۱۳۸۴ زنان مسلمان ایرانی(به همراه مردان مسلمان ایرانی) و با یاداوری این که ایشان  و آقای قیچی ساز با هم در این برنامه بودند و خانمها کشاورز و صادق در این برنامه افتحار افرین، پا بر اورست گذاشتند و همین.

با خودم گفتم ببین چقدر فعالیت کوهنوردی بانوان ایرانی به نظر ریاست کمرنگ است که تنها فعالیتی که از کوهنوردی بانوان در ذهن دارد همان برنامه ای است که خود در آن حضور داشته و جالبه در سال ۸۴ ریاست فدراسیون کس دیگری (آقاجانی) بود. از آن زمان تا کنون کمتر از ۸سال(۲ماه کمتر) می گذرد و در تمام این ۸سال فعالیتی انجام نشد که به یاد ریاست بماند و آن برنامه ارزش نام بردن در رسانه ملی را داشته باشد!

بدون گشتن و جستجو کردن در اینترنت، چند برنامه کوهنوردی بانوان در داخل و خارج از کشور در ذهن دارم که فهرست وار ذکر می کنم شاید در شرایط مشابه اطلاعات مسئولین مربوطه "به روزتر" باشد! 

اورست و لوتسه پروانه کاظمی(اولین زن در جهان)

گاشربرم دو زنده یاد لیلا اسفندیاری(اولین زن در ایران)

کی دو زنده یاد لیلا اسفندیاری(اولین تلاش زن ایرانی)

ماناسلو پروانه کاظمی(اولین زن در ایران)

نانگاپاربات زنده یاد لیلا اسفندیاری(اولین زن در ایران)

آمادابلام پروانه کاظمی(صعود اولین زن در ایران)

آمادابلام مریم ساعی(تلاش اولین زن ایران)

جیانجی خانگ تیم ملی(۵نفر)(اولین زنان در ایران)

اسپانتیک استان تهران(۶نفر)(اولین زنان در ایران)

لنین و خانتانگری نادیا اسمی خانی (اولین زن در ایران)دو قله در یک برنامه

لنین و خانتانگری مهری جعفری (تلاش بر لنین، صعود خان تانگری) در یک برنامه

لنین  استان خراسان رضوی(۸نفر)

نان استان تهران(تیم امید)(اولین زنان در ایران)

پاسوپیک استان تهران(تیم امید)(اولین زنان در ایران)

مومهیل سار استان تهران(تیم امید)(اولین زنان در ایران)

و از دیواره نوردانی چون نسیم عشقی پدیده ای استثا ای در دیواره نوردی ایران،  غار نوردانی چون سارا عدالتیان (مشهد، یکی از بهترین غارنوردان کشور)، کوهنوردانی چون دنا الیکایی(تهران، صعود کننده به دره یخار، زمستانه یال داغ)، فائزه پورهادی(اراک، زمستانه یال داغ) و ... می توان نام برد.


من هیچ جستجویی در گوگل نکردم. برنامه های فوق به واسطه حضور دوستانم در این برنامه ها در ذهنم بود. تمام برنامه های خارج از کشور که ذکر شد قلل بالای ۷۰۰۰ است (به غیر از امادابلام). 

البته به خاطر سپردن این  اسامی (افراد و قلل) شاید کار راحتی نباشه(که هست) اما فکر می کنم کمتر کوهنوردی در ایران باشد که نسبت به نام لیلا اسفندیاری و پروانه کاظمی( تنها صعود کنندگان قلل بالای ۸۰۰۰ در لیست بالا) حضور ذهن نداشته باشد!

http://khak-e-khoob.blogfa.com/post-244.aspx

عکس : پروانه کاظمی ( مانسلو ) 


پی نوشت : صعود اورست زنان در سال 1384 با حمایت مردان و حمل بار زنان ایرانی انجام گرفت حتی به گفته ی یکی از اعضای  این تیم کپسول های اکسیژن زنان را در روز حمله تا آنجا که نیاز به استفاده از کپسول نبود مردان حمل کردند . البته این برنامه جزء پر خرج ترین برنامه های اکسپیدیشن تاریخ کوهنوردی ایران می توان نام برد که با آن هزینه امکان اعزام چند تیم 8000 متری فراهم بود . محمود شعاعی در ان برنامه به عنوان صعود کننده حضور داشت . یکی از پر حاشیه ترین صعود های کشور را می توان همین صعود اورست زنان نام برد که انتخاب اعضا بر اساس روابط بود که بعد ها صدای اعضای تیم را نیز بلند کرد . باری به هر جهت صعود اورست 1384 حماسه آفرینی نبود بلکه یک برنامه ی پرحاشیه و پر هزینه بود ... 

نگاهی دوباره به تعریف «عکس طبیعت»

در نگاه عمومی در کشور ما به هر عکسی که از مناظر و چشم اندازهای خارج از فضاهای شهری گرفته شده باشد حال آنکه بخشی از آن عکس متعلق به مزرعه، جاده، یا کلبه‌ای باشد، عکس طبیعت گویند و اصولا مرزبندی مشخصی مابین عکس طبیعت و عکس چشم انداز (خارج شهر) وجود ندارد. 
اما در نگاه تخصصی‌تر و با توجه به تعاریف انجمن‌های بین المللی عکاسی و ضوابط جشنواره‌های معتبر بین المللی، عکس طبیعت ویژه گی‌ها و محدودیت‌های بیشتری از آنچه ذکر شد دارد که در این نوشته سعی می‌شود به بیان تعریف عکس طبیعت از دیدگاه مراجع بین المللی عکاسی و همچنین معرفی عکاسی حیات وحش (به عنوان شاخه‌ای مهم از عکس طبیعت) و تفاوت عکاسی طبیعت با عکاسی چشم انداز (Land Scape) پرداخته شود:

تعریف عکس طبیعت: 

 بر اساس تعاریف فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ) و انجمن عکاسی آمریکا (که در انتهای این مقاله بطور کامل ترجمه شده آن‌ها در دسترس می‌باشد)، عکس طبیعت به شاخه‌ای از عکاسی گفته می‌شود که از گیاهان، جانوران، کوه‌ها یا صخره‌ها به نحوی ثبت شده باشد که در آن هیچ گونه اثر مستقیم یا غیر مستقیمی از حضور انسان دیده نشود، گیاهان پرورش داده شده از سوی انسان، راه‌ها، حیوانات اهلی یا حیوانات وحشی خارج از محیط زیست اصلی خود، هیچ یک در عکس طبیعت نباید حضور داشته باشند. 

به عنوان مثال، بر اساس تعریف فوق و بر خلاف دیدگاه رایج داخل کشور، هیچ یک از عکسهای زیر عکس طبیعت محسوب نمی‌شوند: 



وجود کلبه در هر دو عکس بالا سبب می‌شود این عکس‌ها، در دسته بندی عکس طبیعت محسوب نشوند و در دسته بندی «چشم انداز یا همان Landscape» قرار بگیرند.


 

حضور انسان و حیوان اهلی در  عکس فوق مانع از آن می‌شود که این عکس‌ در دسته بندی عکس طبیعت محسوب شوند.



اما عکسهای ذیل با توجه به تعاریف ذکر شده، عکس طبیعت محسوب می‌شوند:


عکس با ویژگی‌های عکس طبیعت



عکس با ویژگی‌های عکس طبیعت 


عکاسی حیات وحش:

عکاسی حیات وحش، شاخه‌ای مهم و سخت از عکاسی طبیعت می‌باشد که علاوه بر تعاریف فوق الذکر، سوژه آن (اعم از پرندگان، حشرات، پستانداران و جانداران زیر آب) می‌بایست بصورت آزاد در محیط طبیعی زندگی خود باشد، عکس از حیوانات در باغ وحش، حیوانات دست آموز و اهلی شده و سایر موارد مشابه عکس طبیعت محسوب نمی‌شوند. ذکر این مثال تاریخی اهمیت این موضوع را بیشتر مشخص می‌کند که، پس از اینکه مشخص شد سوژه عکس جایزه اول مسابقه عکاسی حیات وحش موزه تاریخ طبیعی انگلیس در سال ۲۰۰۹، یک گرگ دست آموز می‌باشد، جایزه از عکاس اسپانیایی عکس ذکر شده پس گرفته شد. 


پس از اینکه مشخص شد، سوژه این عکس یک گرگ دست آموز است
جایزه و عنوان اهدا شده، از عکاس پس گرفته شد.
عکس طبیعت با موضوع حیات وحش

ویرایش و پردازش عکس طبیعت:

مستند بودن عکس طبیعت، از شروط اصلی کلیه مجامع معتبر عکاسی می‌باشد، طبق تعاریف این مجامع و چهارچوب رایج عکسهای قابل پذیرش در جشنواره‌های معتبر عکس طبیعت، هرگونه دخل تصرف در عکس که جنبه استنادی آن را از بین ببرد، حذف، اضافه، تکثیر یا جابجایی عناصر داخل عکس به هیچ وجه قابل قبول نمی‌باشد اما ویرایش عکس در حد چرخش، برش، اصلاح نور، رنگ و اصلاح شارپنس عکس برای عکسهای طبیعت، طبق تعاریف فوق بدون اشکال می‌باشد. 

در انتها یاد آور می‌شوم قصد از ذکر موارد فوق، ارجح دانستن عکس و عکاسی طبیعت بر سایر شاخه‌های نزدیک به خود مانند عکاسی چشم انداز (Landscape) و عکاسی سفر نمی‌باشد. بلکه مطرح نمودن تفاوت نگرش رایج به عکس طبیعت در داخل و خارج کشور و سعی بر نزدیک‌تر نمودن نگرش داخل کشور به تعاریف جهانی آن، انگیزه اصلی نگارنده برای نوشتن مطالب فوق بوده است. 

 فرید ثانی
مرداد ۱۳۹۰

پی نوشت:

تعریف عکس طبیعت از نگاه فدراسیون بین المللی هنر عکاسی (فیاپ):

به تصویر کشیدن حیوانات غیر اهلی و گیاهان خود رو در محیط طبیعی و انواع پدیده‌های طبیعی از حشرات تا کوه‌ها یخی و پدیده‌های جوی و طبیعی عکاسی طبیعت محسوب می‌شود، بنا بر این عکاسی حیوانات اهلی یا حیوانات محبوس یا تحت هر نوع قید و بند یا دست آموز و همچنین عکاسی از گیاهان رشد داده شده توسط انسان در دسته بندی فوق جایی ندارند.

شواهد کوچکی از حضور انسان برای موضوعات طبیعت مانند پرنده‌های غیر اهلی که خود را در محیط زندگی انسانی تطبیق داده‌اند قابل قبول است.

شاید بتوان از درخت بریده شده این عکس به عنوان شواهد قابل چشم پوشی از حضور انسان در عکس طبیعت نام برد!؟


عکس می‌بایست با اصالت و مستند بوده و توسط عکاس و ابزار عکس برداری به ثبت رسیده باشد.
هر نوع پردازش در عکس طبیعت می‌بایست محدود به رفع عیب و نقصهای کوچک و اصلاحاتی بوده که محتوای صحنه اصلی را تغییر ندهد. ضمن رعایت مسایل فوق الذکر، هر تلاشی در جهت افزایش سطح هنری عکس طبیعت می‌بایست به کار گرفته شود.

تعریف عکس طبیعت از نگاه انجمن عکاسی آمریکا:

عکاسی از طبیعت، استفاده از روشهای عکاسی برای ترسیم مشاهدات تمامی شاخه‌های تاریخ طبیعی بجز مردم‌شناسی و باستان‌شناسی منحصر می‌شود. عکاس طبیعت می‌بایست قادر به نفهیم موضوع عکس و متعهد بر ارایه صادقانه آن باشد. موضوع و داستان عکس می‌بایست با ارزش‌تر از کیفیت عکس باشد. عناصر انسانی مانند جاده‌ها، رد چرخ خودرو، پرچین‌ها، انسان‌ها، خطوط برق و تلفن و... نباید نمایش داده شوند مگر در مواردی بسیار نادر از جمله کمک به برجسته‌تر شدن موضوع عکس یا مواردی که عناصر فوق به چشم نیامده و جلب توجه ننمایند. (مانند نمایش پلاکهای تحیقیقاتی نصب شده روی بدن حیوانات وحشی). نمایش گیاهان یا حیوانات که در پیدایش آن‌ها انسان نقش داشته (مانند گیاهان پیوندی)، گیاهانی که بطور واضح و با نظم و ترتیب خاصی روییده باشند قابل قبول نمی‌باشد. 
در ویرایش و پردازش عکس، هیچ عنصری نباید حذف، اضافه، جابجا و یا تکثیر شود و فقط تغییر سایز، برش عکس، تغییر سطحهای نوری عکس (روشنی‌ها و تاریکی‌ها) و ترمیم رنگ اصلی مجاز می‌باشد.

شاخه عکس حیات وحش از دیدگاه انجمن عکاسی آمریکا:

عکس حیات وحش به یک یا گروهی از حیوانات غیر اهلی اطلاق می‌شود که در محیط طبیعی خود بصورت آزاد زندگی می‌کنند. بنابراین عکس‌های مناظر و یا کادر بسته از حیوانات در باغ وحش یا در مزارع و یا حیواناتی که تحت کنترل باشد برای عکاسی حیات وحش مناسب نیست. 

http://akkasee.com/articles/12758


موسیقی : کووراشیم ( کجا می روی؟)

کوراشیم یکی از ترانه های محلی و اصیل گیلان است که زنده یاد احمد عاشور پور و همچنین ناصر مسعودی این ترانه را خوانده اند . علاقه ی فراوانی به موسیقی محلی ایران زمین دارم خصوصا موسیقی گیلکی . این ترانه بسیار زیبا تقدیم به مخاطبان

تی دیلا به تاود به بشیم به خانه  / ایتا کاری نیبه تی مار بدانه 

اگر تی مار ترا بیدینه می امرا  / ترا بورونه کونه از خودشه خانه

آراشیم اوراشیم کوراشیم  / عزیز کراشیم کیجای کراشیم 

تی امرا بال به بال  /   دریا کنارا شیم 

کوجی کوری من تی نامای ندانم /  اگر تی ناما دانم ترا دوخانم

کوجی کری من تی نام ره بمیرم  / تی جا هرگز نتانم دس ویگیرم

***

کوجی کرجی ترای بادبان فوکوشم / کنار سفید رود سامان کونم شم 

کنار سفید رودای می توم بیجاره  / ایتا کرای اویا می دیل دوچاره

کوجی کری چره اندره ملوسی  / اگر صد سال بمانی می عروسی

کوجی کری من تی دور دن نتانم  / تی جا بختر ده من گیفن نتانم 

  


پی نوشت : 

گیلکی یکی از زبانهای ایرانی تبار است که ریشه های عمیقی در زبان باستان ایران زمین دارد . و این پیوند بر می گردد به زبان هایی نظیر پارسی و کردی و ... که مشترکا از ریشه زبان پهلوی بر آمده اند . اما تاثیر تهاجم عرب در این مرزبوم تا حدی زیادی واژه ها را تغییر داده است که در برخی موارد ساختار اصلی خود را از دست داده است . 

در این موسیقی واژه هایی هستند که همچنان رنگ بوی زبان پهلوی دارد و می توان اینگونه گفت پس از زبان کردی دست نخورده ترین زبان حال حاضر کشور که با ان تکلم می کنند همین زبان گلکی است . 

و متاسفانه بیشترین تاثیر ادبیات و زبان عرب بر روی زبان پارسی بوده است . اما بازهم این تاثیر را می توان در گیلکی نیز به وفور دید . 

واژه ی ( کیج یا کیجا ) در گیلکی به معنی دختر است که همین واژه اصالتش را همچنان در زبان کردی حفظ کرده است و  شیوه ی صحیح آن کیژ است . 

در زبان ایران باستان حروف ( ع ، ط ، ظ ، ض ، ص ، ذ ، ح  ، ث , ... ) وجود نداشت و تمام کلماتی که با این حروف نوشته شوند ایرانی نیستند .   به طور مثال نام کیومرث به این شیوه می بایست نوشته شود کیومرس ... 

کیج = کیژ ( دختر )


وارطان زاکاریان درگذشت !

بنا به گزارش آرام کوه : 

کوهنورد پیشکسوت وارطان زاکاریان از همکاران فصلنامه ی کوه روز پنجشنبه 12 بهمن ماه درگذشت . این فقدان را به جامعه ی کوهنوردی و خانواده ی زاکاریان تسلیت می گویم . یادش گرامی 

عکس: سایت انجمن کوهنوردان ایران

سکوت برابر یک اشتباه تاریخی

کوه قاف : مدتی قبل در گزارش مارکو پریزل از جشنواره دوم بیستون به اشتباه ایشان در ذکر نخستین گشایش دیواره توسط دیواره نوردان گروه ابرمرد اشاره نمودم. در این گزارش که در سایت اتحادیه کوهنوردی بریتانیا آمده، پریزل گشایش نخستین صعود دیواره بیستون را به هاری رست آلمانی نسبت می دهد. صعود هری رست در تابستان سال 1348 در سمت راست دیواره بیستون انجام گرفت. اما نکته جالب آن صعود زمانی رخ داد که هاری رست بر روی دیواره میخ های سنگنوردی را مشاهده می کند و البته نقل است وی بسیار عصبانی می شود!

پس از انتشار گزارش در سایت اتحادیه کوهنوردی بریتانیا با تذکر دوست عزیزمان آقای نوتاش سایت فوق اقدام به اصلاح گزارش خود نمود و نخستین صعود دیواره بیستون را به اعضای گروه ابرمرد نسبت داد که آقایان: ابراهیم بابائی، کیومرث بابازاده، مرحوم غلام‌حسین وهابزاده و بیژن صادقی با همراهی محمد ارزی و رافیک میناسیان موفق شدند در اواخر اسفند ۱۳۴۷ تا دوم فروردین ۱۳۴۸ازهمان نقطه ای که بعدها هاری رست اقدام به صعود دیواره کرد نخستین صعود این دیواره را گشایش نمایند.

اما با تذکر دوست گرامی آقای نوتاش بار دیگر توجهم به خطایی دیگر در این مورد جلب شد. فصلنامه شماره 68 کوه صفحه 13 طی گفتگویی که با آقای حشمت اله شیرزادی کافه دار محترم پای دیواره صورت داده بار دیگر به این اشتباه تاریخ اشاره می نماید و ایشان با بیان خاطره ای از هاری رست نخستین صعود دیواره را به ایشان نسبت می دهد!

دیواره بیستون نه تنها به خاطر کتیبه های ارزشمند و مجسمه هرکول، بلکه بخاطر وسعت و ارتفاع بلند آن در زمره شاخصترین دیواره های کشورمان به شمار می آید و قطعن همین عوامل آنرا شایسته برگزاری جشنواره هایی جهانی نموده و طبیعی است در تاریخچه آن عواملی چون نخستینها را بایستی به درستی مدنظر قرار داد.

اما...

قاطعانه نمی توان گفت چرا بسیاری علاقمند به نامبردن هاری رست به عنوان نخستین گشایش گر دیواره هستند که به همراه صادق کرباسی موفق به این صعود شده! 

شاید...

در این مورد در کتاب "روزشمار تاريخ كوهنوردی و غارنوردی ايران" نوشته آقای داود محمدی فر آمده: 

27 اسفند 1347

نخستين صعود ديواره بيستون روز بيست و هفتم ماه، اعضای گروه کوهنوردان آرش تهران (ابرمرد) عبارت از  ابراهيم بابايی, غلامحسين وهاب‌زاده, محمد ارضی, بيژن صادقی  و گزارشگر برنامه، کيومرث بابازاده طی يک تلاش همه‌جانبه‌ی گروهی و 8 روزه، در يک هوای بارانی از ديواره‌ی بيستون در کرمانشاه صعود نمودند. اين ‌کار دارای خصوصيات زير بود.

1- اولين صعود از ديواره‌ی بيستون بود که در خبرنامه‌ی فدراسيون و نشريات ورزشی آن زمان درج شده و در بايگانی گروه کوهنوردان آرش تهران موجود است.

2- در سرتاسر اين مسير 1200 متری با درجه‌ی سختی5.9 ، 69 ميخ کوبيده شد(غير از بلوک‌های طنابی) که 29 عدد آن در جاهای حساس مسير روی ديواره باقی ماند.

3- شش روز روی ديواره کار فنی صورت گرفت.

4- در سال 48 صادق کرباسی و کوهنورد آلمانی، هاری روست مسيری را روی ديواره‌ی بيستون صعود کردند که تقريبا همان مسير آرش بود. هاری روست در اين صعود روی يکی از ميخ‌های تراورس پاندوله شد که صدمه‌ای نديد و کرباسی به سرعت او را حمايت کرد.

5- در سال 60 گروه آرش توانست به‌سرپرستی کيومرث بابازاده به‌فاصله‌ی چند روز پس از کوهنوردان کرمانشاه، دومين صعود زمستانی را در بهمن‌ماه روی ديواره از مسير قبلی انجام دهد. 



پی نوشت

 ظاهرن آن زمان به هاری رست گفته‌ بودند که این دیواره تاکنون صعود نشده و او وقتی‌ روی دیواره میخ‌های موجود را می‌بیند بسیار عصبانی‌ می شود (در چند نقطه مسیرش با مسیر ابرمرد تلاقی‌ می‌کند). 

نقل است هاری رست روی دیواره پرت می شود و دستش صدمه می‌بیند و ایشان فرود می‌آیند و در کافه شیرزادی ابراهیم بابائی را که تصادفا در آنجا بوده می‌بیند و وقتی‌ می فهمد که او جزو نخستین صعود کننده های این دیواره است به او آدرس جایی‌ که روی دیواره وسایلش را جای گذشته نشان می دهد و وسایلش را به او هدیه می‌کند.

در اینکه هاری رست تا کجای دیواره را صعود نموده اطلاعات دقیقی در دسترس نیست! 


با سپاس از دوست عزیمان آقای ابراهیم نوتاش

http://kouheghaf.blogspot.com/2013/01/blog-post_30.html

هورامان این روزها ...

زمستان را برای این مناظر بی بدیلش دوست دارم 

مصاحبه ی مسلم به بهانه درگی ری های سری کانی

خبرگزاری کرد پرس مصاحبه ای از صالح مسلم رئیس حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه منتشر نموده است که به بهانه ی درگیری های سری کانی میان نیروهای ارتش فاشیست ترکیه و این حزب صورت گرفته است . نظر شما را به این مصاحبه جلب می کنم 

- به نظر شما پیکارجویان سری کانی (رأس العین) چه کسانی هستند؟

مسلم- از نظر ما این پیکارجویان جزو ارتش آزاد سوریه نبوده و بلکه گروهی تکفیری هستند که زبان مردم سوریه را نمی فهمند. اینان که موسوم به گروههای" تحریر الجزیره" و" الفرات" هستند از طریق مرزهای ترکیه وارد سوریه شده اند. ما هیچ گاه اجازه ورود به سوریه را از طریق سری کانی به آنها نخواهیم داد مگر اینکه از روی جنازه ما رد شوند. به گمان بنده اینان نه برای ارتش آزاد و نه شورای ملی مخالفان هیچ ارزش و احترامی قایل نیستند.

-  برخی می گویند که PYD آتش این جنگ و درگیری ها را افروخته است؟ آیا راهی برای پایان دادن به آن وجود دارد؟

- مسلم: آنچه که امروز در سری کانی (رأس العین) در جریان است انحراف از انقلاب سوریه است. ما از همان ابتدا مخالف مسلح کردن مخالفان بشار اسد بودیم چرا که در صورت نظامی کردن مخالفت ها، موازنه قدرت به نفع رژیم بشار اسد تمام خواهد شد و او می تواند براحتی تمامی گروههای مخالف خود را قلع و قمع کند. اما در رابطه با آن چه که هم اکنون در سری کانی در جریان است به صراحت عرض کنم که هیچ ارتباطی با انقلاب سوریه ندارد. برخی از کشورهای منطقه که به صراحت عرض کنم ترکیه یکی از آنهاست سعی در ناآرام ساختن مناطق کردنشین سوریه دارند.

ما همچنان که مخالف مسلح کردن انقلابیون بودیم، مخالف دخالت خارجی در سوریه نیز هستیم چرا که به باور ما مسلح کردن مخالفان سوری زمینه دخالت خارجی را فراهم می کند و دخالت بیگانگان نیز از انقلاب مردم سوریه گروگان پول و اسلحه خواهد ساخت. البته این نیز به معنای کنار گذاشتن هر نوع اسلحه برای دفاع از خود نیست.

- شما مسئولیت تمامی حوادث منطقه را بر دوش ترکیه انداخته اید این چگونه است؟

- مسلم: همکاری های اطلاعاتی و امنیتی ترکیه و رژیم اسد سابقه ی 14 ساله دارد در حالی که در دوران این همکاری صدها تن از اعضای حزب ما در زندان های سوریه بود و ترکیه نیز از آن آگاهی داشت بر همین اساس ما انقلاب خود را از سال 2001 یعنی هفت سال پیش از شروع انقلاب سوریه آغاز کرده ایم و تاکنون نیز بدون لحظه ای توقف ادامه داشته است. اما امروزه ترکیه پس از همکاری 14 ساله اطلاعاتی و امنیتی با سوریه به فکر مخالفت با رژیم بشار اسد افتاده است و در امور داخلی سوریه دخالت می کند و در صدد است خود را بر آینده این کشور تحمیل کند و در آن نفوذ داشته باشد. از آن جایی که تقریباً می توان گفت مناطق کردنشین سوریه از نفوذ و کنترل نیروهای بشار اسد آزاد شده است ترکیه می خواهد با استفاده از خلاء امنیتی در این مناطق نفوذ خود را بر این مناطق بگستراند و به صراحت بگویم ترکیه می خواهد پایگاهی آرام و بدون درگیری و اسلحه در خاک سوریه داشته باشد.

- برخی شما را به جانبداری از رژیم اسد متهم می کنند به وِیژه پس از سخنرانی اخیر بشار اسد و تبریک به جوانان شجاع در سالن اپرای دانشگاه دمشق که منظور نیروهای PYD بود، نظر شما چیست؟

مسلم: تبریک بشار اسد سخن حقی بود که مراد آن باطل است. چه بسا مراد وی از این تبریک ایجاد فتنه در این منطقه باشد همچنان که شاهد آن هستیم. ما مدافع اراضی سوریه هستیم نه بشار اسد و رژیم او. اگر ما مدافع بشار اسد و رژیم او بودیم او را از پایگاههای خود در مناطق کردنشین بیرون نمی راندیم و بلکه با آنها همکاری می کردیم.

 آیا هراس آن را ندارید که درگیری در سری کانی زمینه ای برای درگیری میان کُرد و عرب شود؟

مسلم: ما در منطقه سری کانی به شدت مخالف ایجاد درگیری قومی میان عرب و کُرد هستیم و هیچ گاه نیز خواستار آن نبوده ایم و در اصل نیز فلسفه ی آزادسازی مناطق کُردنشین عفرین، کوبانی و دیریک برای جلوگیری از به راه افتادن جنگ بین کُرد و عرب بوده ما برای ممانعت از این فتنه نیز کمیته مشترک کُرد و عرب در این مناطق تشکیل داده ایم. ما به پیمان برادری و عدم تجاوز به حقوق همدیگر به صورت مرتب در حال رایزنی بوده و هستیم و بر پیمان برادری کردو عرب نیز پایبندیم.

- روابط شما با جبهه ی النصرت چگونه است؟

مسلم: اینان از قرون وسطی آمده اند، از تورابورا آمده اند و خواستار بر پایی امارتی اسلامی در سرزمین شام هستند. ما نیز مخالف آن هستیم. ما می گوییم مناطق کُردنشین را آزاد کرده ایم و حق تصمیم گیری درباره آن را داریم. شما بروید حکومت اسلامی را در مناطق ادلب و دمشق و حلب پیاده کنید.

- رابطه شما با گروه اخوان المسلمین چگونه است؟

حزب ما هیچ دشمنی با اخوان المسلمین ندارد و بلکه تمامی ادیان و ارزش های اخلاقی و انسانی را محترم می شمارد. اما مخالف استفاده ابزاری از دین هستیم که اخوان سعی دارد چنین کند. ما می گوییم نباید دین ابزاری برای استفاده های سیاسی به طور عام و به طور خاص در مناطق کُردنشین باشد. ما خواستار حکومتی سکولار با مشارکت تمامی گروهها و احزاب هستیم.

- دیدگاه شما در باره ی ائتلاف ملی مخالفان چیست؟

مسلم: ائتلاف ملی مشکلاتی دارد که ریشه ی آنها به مسایل منطقه ای و بین المللی برمی گردد. ملحق شدن ما منوط به اعتراف آنها به وجود کُردها در سوریه و لحاظ کردن حقوق طبیعی و دموکراتیک و داشتن نمایندگان در ائتلاف براساس آمار جمعیتی آنهاست.

ائتلاف نباید همچون ترکمن ها به کُردها نیز نگاه کند.

- آیا حزب اتحاد دموکراتیک موافق فدرالیسم کُرد است؟

مسلم: ما مخالف هرگونه تجزیه و تقسیم سوریه هستیم اما در عین حال نیز خواستار سوریه ای فدرال و دموکراتیک هستیم که کُردها در آن از حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشند و تاکنون درباره ی حکومت مستقل کُرد برنامه ای نداریم.

متن کامل مصاحبه در خبرگزاری بین المللی کرد پرس 

مستند « لیلای بی لیلی » پخش اینترنتی خواهد شد

رضا نظام دوست کارگردان و مستند ساز حوزه ی کوهستان از اتمام تدوین فیلم لیلای بی لیلی که مربوط به زندگی پر فراز و نشیب زنده یاد لیلا اسفندیاری است خبر داد . وی در صفحه ی فیس بوک خود اینگونه می نویسد :

تلاش خواهم کرد فیلم "لیلای بی لیلی" که در مورد زندگی و مرگ لیلا اسفندیاری (کوهنورد زن ایرانی)تهیه شده تا فرا رسیدن روز تولدش در بیست و هفت بهمن ماه ، بر روی اینترنت بصورت کامل منتشر کنم . همچنین کل فایلها و مصاحبه های افراد ، اعم از دوستانش ، منتقدانش ، آدمهایی که در کوهنوردی امروز آن مملکت مسئولیت دارند ، قهرمانان و هیمالیا نوردان به اصطلاح ملی و مورد تایید دولتی ، کوه نوردان مستقل و هر کس که در مورد لیلا سخنی گفته یا اظهار نظری کرده و من با او برای تهیه این فیلم گفتگو کرده ام بصورت کامل منتشر کنم و قضاوت در مورد این زن ورزشکار و مصمم ایرانی و ناملایمات و مسائل پیش رویش و برخورد مسئولین مملکتی با او و تلاشش را به قضاوت بینندگان و علاقه مندان این ورزش بگذارم .

ذکر این نکته هم لازم است که نسخه ی اولیه ی فیلم مربوطه، در ابتدا به سفارش باشگاه کوهنوردی دماوند تهیه شده بود تا در مراسم یادبود او به نمایش عمومی در آید که به دلایل نامعلومی در آخرین لحظات مراسم از پخش آن در سالن ممانعت به عمل آمد.

فیلم اخیر اما از لحاظ ساختاری و سمت و سو و زاویه ی نگاه به این بانوی پرتلاش و حادثه ی مرگ او با نسخه ی ابتدایی تفاوت دارد.


پی نوشت : از رضای عزیز بابت زحماتش در طول سالیان تلاشش به سهم خودم سپاسگذارم . رضا شخصیت جالب توجهی دارد انسان بسیار رکی است که می توان هرانچیزی که فکر میکند را در نوشتار و رفتار و صحبتهایش شنید و دید . بی پرده سخن می گوید برای اهدافش گامهای بزرگی برمی دارد . دغدغه هایش ستودنی است . رضا جان به امید دیدار در ایران

احداث پیست اسکی مجهز در سقز

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران  سنندج، شمشکی با اشاره به اینکه هم اکنون 28 پیست اسکی مجهز در کشور وجود دارد ، از فعالیت 8 هزار نفر ورزشکار اسکی در ایران خبر داد .
وی با بیان اینکه امروز در کشور تجهیزات ویژه ای از جمله بالابر برای پیست اسکی ساخته می شود و به کشورهای بیگانه نیاز نداریم ،بر تعامل مسئولان استان کردستان برای راه اندازی هرچه سریعتر پیست اسکی شهرستان سقز که تمام پتانسیل ها را دارد تاکید کرد .
شمشکی بر تامین شش دست لوازم مخصوص مسابقه اسکی به هیئت اسکی شهرستان سقز قول مساعد داد و افزود: برای ورزشکاران شهرستان سقز با هزینه فدراسیون یک مربی برای آموزش به زودی به این شهر اعزام خواهد شد .
نایب رئیس کنفدراسیون اسکی آسیا از اعزام اسکی کاران شهرستان سقز به مسابقات لیگ دسته دوم شهر نشین در سال جاری که در یکی از پیست های اسکی کشور برگزار خواهد شد، خبر داد و افزود : بانک اسکی برای اسکی کاران شهرستان سقز نیز ایجاد خواهد شد .
وی از اختصاص یک دستگاه بالابر سیار بسیار قوی برای اسکی کاران شهرستان سقز تا هنگام راه اندازی کامل پیست اسکی در این شهرستان خبر داد و گفت: این بالابر همین هفته در سقز به کار خواهد افتاد 

در عجبم !

ملت چرا تولد یکی دیگه رو به من دارند تبریک می گند؟!؟

پی نوشت : 

ایران زمین از گزند فرهنگ و اندیشه پلید به دور باد

موسیقی : ئاگری سوری کوردستان

بهمن برای مردم کردستان خاطره ها در سینه دارد روزهای تلخ وشیرنی که در تاریخ این سرزمین حک شده است . دیشب سرشلوغ دیدار با دوستان بودم که به ناگاه این موسیقی نوستالوژیک حواسم رو پرت کرد و باز من رو برد به لابلای صفحات حماسی کردستان صفحاتی که هر بار با هر ورقی که می زنم بی اختیار سکوتی می کنم به نشانه ی احترام و اشکی تقدیم به تمام کسانی که این تاریخ را رقم زنده اند . بهمن برای من و مردم سرزمینم پر است از این نواها بهمن را دوست دارم و برای حماسه سازانش سر تعظیم فرود می آورم .

من پشکویه ک له و ئاگره م که ئاسنیش ئه تاوینی / من اخگری زان اتش که آهن را ذوب می کند

من دلوپیک له و بارانه م که ده ریایه ک به دی دینی / من قطره ای زان بارانم که دریا می شود روزی

من شه مالم ئه و شه ماله ی پر له شنه ی به سوزو تاو / من صبایم ، خروشان با نسیم های سوزانش

ده مه و به هار به فری داگیر که ری ولات ئه که م به ئاو / که آب می کند برف غاصبان را در بهار

من ژیله موم ئه و ژیله موی دوای هه زاران ئاو لی پرژان / من شعله ی زیر خاکسترم بعد هزاران آب پاشی

دیسانه وه گه ر ده حاویم ده یلیمه وه گورانی ژیان / پس از اندکی آرمیدن سرود زندگی سر می دهم 

کاتی ساوای باووک کوژراو فرمیسک ئه رژینه به تاسه/ آن زمان فرزندان شهید ، اشک می ریزند از داغ فراق

من به سوز تر له و ئه سرینه م ، به قینترم له و هه ناسه / من پر سوز تر از آن اشکم ، مصمم تر از آن نفس

من باوه رم بومه له رزه م دلی زه وی ده له رزینم / من باورم ، زمین لرزه ام ، قلب زمین را می لرزانم 

کیو و ته لان له بن دینم هه مو جیهان ده هاژینم/ کوهساران را از جا می کنم و همه جهان را آشفته می سازم 

من رووناکی ئاسوی ژینم وه ک تاو هه لدیم بو ژیر ده ستان / من روشنی آرزوی زندگیم ، همچو آفتاب برای زیر دستان 

من شورشم ئاگره سوره م ئاگره سوره که ی کوردستان / من انقلابم ، آتش سرخم ، آتش سرخ کردستان 


من انقلابم ، آتش سرخم ، آتش سرخ کردستان 

  

سرود: نجم الدین غلامی


پی نوشت: برای جلوگیری از سوء برداشت منظورم از بهمن به هیچ عنوان انقلاب اسلامی سال 1357 نیست 

پی نوشت دو : این سرود پر است از واژه های ایران باستان ( پهلوی اشکانی ) که در زبان کردی هنوز هم به یادگار مانده است که از آن می توان به کلماتی نظیر ( ئاگر aagr= آتش ، پرژان przhan = پاشیدن ، ژیان zhian= زندگی ، تاو tav= آفتاب ، ژیر zher= زیر ،   سور sur= سرخ و ... ) 


کامنت روز : بابازاده

رامین شجاعی : 

سلام،

ممنون از شما که این سخنرانی رو منتشر کردید. 
تنها اعتقاد به توانایی جوانان و پیشرفت نیست که آقای بابازاده رو از بسیاری از همقطاران خودش متمایز می کنه. هستند بعضی های دیگه که قلبا به این موارد اعتقاد دارند. اون چیزی که ایشون رو از بقیه متمایز می کنه نداشتن حب و بغض و تنگ نظریه. ایشون از موسسین باشگاه آرشه ولی براش هیچ فرقی نداره بچه های آرش باعث پیشرفت کوهنوردی بشن، یا دماوند، یا هر کوهنورد دیگه ای در ایران. و این موضوع در این سخنرانی به خوبی قابل مشاهده است.
درود بر آقای بابازاده.
و درود بر بچه های تیم ترانگو که یک قدم از سطح دیواره نوردی ایران فراتر گذاشتن.

متن سخنرانی کیومرث بابازاده در همایش گزارش خوانی ترانگو

تحول در هر زمینه ای اعم از علمی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی مدیون شجاعت و نو آوری انسانهایی ست که در این زمینه ها تلاش کرده اند.

جلسه امروز در ستایش از کسانی ست که در پیشبرد کوه نوردی فنی و خصوصا دیواره نوردی در ایران پیش قدم و گشاینده راه های نو بوده اند.

پیش قدمانی مانند کاظم گیلان پور، جلیل کتیبه ای، ناصر رستمی، محمود فتوحی و بسیار کسان دیگر که الفبای کوه نوردی فنی را در این کشور تدریس و بعضا" ممکن است دیگر هیچ وقت در بین ما نباشند و لازم هم نیست حتما" شخصی به عدم برسد تا از او تقدیر شود. در سطح ایران کوه نوردان فنی همه کاری کرده اند ، از اولین صعود و گشایش ها در دیواره هایی همانند علم کوه، بیستون، لجور، یافته، پل خواب و سایر دیواره های ایران تا صعود زمستانه گرده آلمانها به وسیله چند گروه و صعود درخشان تک نفره زمستانی دیواره علم کوه در سال 69 و صعود زمستانی مسیر انجمن در سال 79 در همین دیواره.

اما در زمینه صعود های بین المللی یعنی آن صعودی که توجه کوه نوردی دنیا را به فعالیتهای فنی و پتانسیل بالای دیواره نوردان ایران جلب کند، واقعا جای یک صعود درجه یک خالی بود.

در جشنواره دیواره نوردی پل خواب که سه نفر از دیواره نوردان خوب فرانسوی به دعوت "انجمن کوه نوردان ایران" در آن حضور موثر و مفید داشتند به پیشنهاد زنده یاد اسماعیل متحیر پسند که اندیشه های بزرگی در سر داشت مسئله صعود ترانگو به وسیله تعدادی از کوه نوردان حاضر در جشنواره، با لسلی فوسکو رئیس وقت سازمان GHM که سابقه درخشانی در صعود از دیواره های مشکل جهان مانند همین ترانگو، پاتاگونیا و دیواره های آلپ دارد در میان گذاشته و خواسته شد که صعود های این نفرات را با دقت بیشتری تحت نظر داشته باشد.

ایشان به حق یا نا حق این صعود را برای آن کوه نوردان غیر ممکن و عقیده داشتند این کوه نوردان بدون داشتن تجربه بین المللی و پیش نیازهایی مانند صعود دیواره های آلپ اروپا، میکس شمال نروژ و مهمتر از همه صعود چند مسیر در پاتاگونیا در همان طول های اول ترانگو متحمل تلفات میشوند. عین گفته های فوسکو به متحیر پسند و بقیه دیواره نوردانی که مشتاق صعود ترانگو بودند منتقل شد. اما در عمل ثابت شد که یکی مثل فوسکو هم میتواند اشتباه کند و یا همانند بسیاری از کوه نوردان خود و عملکردش را مرجع بداند.

واقعا جوانی پدیده ای شگرف است و این زمان دیگر کاربرد انگیزه را در تحقق رویاهای بزرگ یاد گرفته اند.

پیش برنامه ها که در دسترس نبود، اما انگیزه و همدلی این جوانان همراه با تمرینات سخت به صورت مدام و مستمر و کسب تجربه در همین ایران و در یک پروسه زمانی سه و نیم ساله کمبود ها را جبران کرد و حتما که مشکلات اجرایی برنامه، آسیب دیدگی های تمرینی، عدم امکان همراهی موثر مسئولین به هر دلیل کمبود وسایل نداشتن پول و بقیه موارد هم واقعیاتی عینی بود که لابد در گزارش برنامه خواهید شنید.

آنچه از اجرای این برنامه موفق باید آموخت این است که "جوانان را باید باور کرد". نباید به صرف اجرای چند برنامه که نوع و اجرای آن با این نو آوری ها متفاوت و یا عدم اطلاع از کوه نوردی روز دنیا این شور و شجاعت را در این جوانان خاموش یا به بیراهه کشاند.

هر کدام از ما اگر به هر دلیل اعم از اداری یا سلیقه ای نمیتوانیم کمکی به این نوع برنامه ها کنیم حداقل در مقابل آنها سد نسازیم. تاملی کنید به صعود پروانه کاظمی به اورست و لوتسه در یک برنامه، بدون هیچ گونه کمک و حتی هم دلی که دستاوردش ثبت یک رکورد جهانی برای ایران بود و تایید این نظر لیلا اسفندیاری که "زن ایرانی می تواند"

یا همین صعود به وسیله مهدی عمیدی بدون استفاده از اکسیژن مصنوعی که با یک امداد موفق هم همراه بود که در دنیای کوهنوردی مورد ستایش قرار گرفت.

یاد و نام مهدی عمیدی تا ابد در قلب هر کوه نورد ایرانی میماند.

و سخن آخر

صعود ترانگو به عنوان یک کار تیمی درجه یک از جوانانی درجه یک و رکورد جهانی پروانه کاظمی و صعود و امداد تاریخی مهدی عمیدی تاجی هستند بر تارک کوه نوردی ایران.

این راه را برای اینها و جوانانی که دارند می آیند باز نگهدارید.

کیومرث بابازاده

27 دی ماه 1391