


در پی دو پست مربوط به وبلاگ
کوه قاف ( رضا زارعی ) و اردشو ( حسن نجاریان ) در خصوص صادق آقاجانی رئیس پیشین
فدراسیون کوهنوردی لازم دیدم مجددا به صورت مختصر نکاتی رو ذکر کنم .
در دوران ریاست آقاجانی
مهمترین اتفاقی که افتاد تابوی هیمالیا شکسته شد و فاصله ی کوهنوردی ایران به
هیمالیا به واسطه ی جنگ و دوران پس از ان کم شد و این نزدیک شدن ایرانیان به
دروازه های هیمالیا را می توان تا حد زیادی مدیون فدراسیون وی بدانیم .
اما ذکر این نکته هم لازم است
که در این سالها دروازه های رسانه ای دنیا نیز بروی ایرانیان باز شده بود و
کوهنوردان بیش از پیش به واسطه ی سفر ها و کسب اطلاعاتی در این زمینه در همین مسیر
به کندی در حال انگیزه اندوزی بودند و این پتانسیل توسط آقاجانی و تیم همراهش
بالفعل شد .
اگر بخواهیم صادق باشیم می
بینیم بسیاری از کارشناسانی که در سالهای اخیر قد علم کرده اند همه از فدراسیون
آقاجانی سر در آورده اند و خط مشی آقاجانی و رویه های وی را سر لوحه ی زندگی شان
کرده اند .
دروه ی آقاجانی سر آغازی بود
برای کسب شهرت و نام و نشان و این نام نشان از تبلیغاتی بود که به واسطه ی صعود
هایی نظیر ( گاشربروم 2 ، اورست ، چوایو ، شیشاپانگما ، ماکالو و لوتسه و گاشربروم
یک ) نصیب اعضایش شده بود . که به غیر از چوایو و اورست صعود 100 درصد بقیه هنوز
هم قطعی نشده است .
هیچ سندی مبنی بر صعود سایر
قله ها هیچ گاه ارائه نشد و صعود اورست آن نیز ظاهرا توسط یک نفر از اعضایش صعود
شده بود که تصویر قله ی جنوبی اورست را به عنوان قله ی اصلی همواره به نمایش
گذاشته بودند .
باری - صادق آقاجانی بنیان گذار بدعت زشتی بود به نام دروغ پردازی در
خصوص صعود ها که این بدعت زشت تا کنون پا برجا مانده است . تمام هست و نیست آقا
جانی صعودهای مبهمی بود که با قاطعیت از آن نام می بردند و افرادی را به نان و
نوایی رسانده بود که تا کنون نیز به این نان وفادار مانده اند .
مافیای فدراسیون آقاجانی که
شامل حلقه هایی بود که پیشتر به آن به صورت اجمالی پرداخته بودم راه را
بر نفوذ چهره هایی جدید بسته بودند و صد البته از این چهره ها نیز بهره ی کافی را
بردند که به عنوان نمونه می توان به کتاب هیولای سیاه رضا زارعی اشاره کرد .
فدراسیون کوهنوردی پس از
آقاجانی توسط این مافیا در دوره ی مهندس هوایی تحریم شد و همین تحریم باعث شد تا
حدی پروژه ی برودپیک هوایی با شکست روبرو شود و بار دیگر یاران سابق آقاجانی این
بار بدون حضور وی راه آقاجانی را با همان سبک و سیاق و بدون هیچ تغییر چشمگیری
ادامه دهند .
صعود ها همان صعودهای 10 سال
پیش بود و دروغها همان دروغهای 10 سال پیش و این بدعت توسط وی برای همیشه به
یادگار باقی ماند که به طور مثال صعود دو کوهنورد جوان ایرانی به ماکالو و ادعای
صعود آن و حمایت چهره ی های قدیمی آقاجانی که به هر دری زدند که مانع از
افشای واقعیت شوند نیز تلاشی برای استمرار این بدعت زشت بود .
بدعت دیگری که در تاریخ
کوهنوردی کشور توسط آقاجانی و افلاکی بنا نهاده شد استفاده از رانت فدراسیون برای
درامد زایی و ثبت شرکتهایی نظیر شرکت کسا و ... بود که این رسم بازهم توسط رهروانشان
10 سال بعد ادامه پیدا کرد و از همان راه و روش شاهد ثبت شرکتهایی نظیر نیما سیر
محمود شعاعی بودیم که بدعت آن را همان آقا جانی بنا نهاد .
سخن در این رابطه بسیار زیاد
است اما همچنان که بارها گفته ام یک جمله بیشتر نمی توانم برای این دوستان نام
آشنا به کار ببرم :
اینها صادق
نیستند اینها کاسب اند !
پی نوشت : قسمتی از این مقاله بنا به ملاحضاتی حذف شد هرچند به اصل مقاله نیز لطمه زده است( ! )
پی نوشت دو : در همین رابطه در برج سینا بخوانید : کوهنوردی ایران داغها بر سینه دارد از صادق کوهنوردی اش!