بخشی از مقالات منتشر شده در سال 91 وبلاگ کوهستان
بخشی از مقالات رارائه شده در این وبلاگ را در محدوده ی زمانی سال 1391 که شامل 40 لینک است به استحضار مخاطبان عزیز می رسد .

2-چرا فدراسیون کوهنوردی یک فدراسیون ایدئولوژیک است ؟
دوران ریاست شعاعی شاهد تغییرات پی در پی سیاست های کلی فدراسیون بودیم به شکلی که با نیم نگاهی به گذشته به هیچ عنوان نمی شود پی برد که فدراسیون چه سیاستی را در این چند سال در دستور کار قرار داده است .
در ان زمان که وی بر سر کار آمده بود همه از رفتن مهندس هوایی به نحوی خوشحال بودند و این بد بدرقه و خوش استقبال بودن ایرانیان به کمک شعاعی آمد ! فردی که از جنس کوهنوردی بود و طبعا با اقبال عمومی هم روبرو شد .پس تحریم فدراسیون هوایی توسط هیمالیا نوردان صاحب نام اکنون زمان برای روی کار امدن برخی چهره ها نیز مناسب می نمود .
3-افتتاح شرکت گردشگری توسط محمود شعاعی ! ؟
4-پروژه ی شکست خورده ی فدراسیون کوهنوردی ( منع تعقیب برای بابازاده )
5-طرح شکایت از فدراسیون کوهنوردی به ANOC و UIAA
6-کاظم فریدیان : شعاعی سناریست پرونده ی نانگاپاربات است
7-مرتضی موسوی : چهره ای که شعاعی به دنبال ریاستش است...
سید مرتضی موسوی چهره ای است که بسیاری از کارشناسان و کوهنوردان از حضورش به عنوان ریاست فدراسیون کوهنوردی نگران هستند . وی به عنوان نامزد ریاست فدراسیون کوهنوردی ثبت نام نموده است و در حال حاضر شنیده ها حاکی از آن است فدراسیون در تلاش است وی را به عنوان رئیس آینده ی فدراسیون به افکار عمومی معرفی نماید .
8-افزایش رتبه ی گوگل و الکسا و حفظ حقوق موئلف
9-رسوایی فدراسیون کوهنوردی : افشای بخشی از اسناد فدراسیون در سرکوب کوهنوردان
نامه نگاری فدراسیون کوهنوردی به حراست دفتر امور مشترک فدراسیون های ورزشیجهت پرونده سازی ، برخورد ، سانسور و زهر چشم گرفتن با نشر اکاذیب در خصوص رایزنی زنده یاد اسفندیاری با شبکه ی چهار ، سرقت هنری ، عنوان نمودن اهداف سیاسی برای فعالیتهای صرفا ورزشی کوهنوردان
10-به بهانه مرگ زنده یاد جعفر ناصری ...
11-جایگاه واقعی انجمن کوهنوردان ایران کجاست؟
در جایی که همه انتظار دارند انجمن به عنوان نماینده ی جامعه ی مستقل کوهنوردی در برابر احقاق حقوق کوهنوردان ، کج رفتاری ، سهل انگاری و غرض ورزی های سیستم موجود نقشی پویاتر و قاطعانه تر داشته باشد شاهد رفتاری آرام و بدور از تنش که گویی اصلا هیچ اتفاقی نیوفتاده است و هیچ حقی از کسی گرفته نشده است رفتار میکند .
سیاستی بسیار نرم و ضعیف که گویی خود به موقعیتش واقف نیست و همین رفتار نرم و در موضع ضعف سبب شده است که جامعه ی کوهنوردی به نسبت این تشکل همانند فدراسیون قطع امید نماید .
12-صندلی ریاست فدراسیون ، چهره ها و گمانه زنی ها ...
13-فدراسیون پاسخگو باشد ( ماکالو ، دم خروس یا قسم حضرت عباس ؟!)
14-برج سنگی قله ماکالو نیست ...
15-ضرورت تشکیل یک کمیته ی حقیقت یاب در خصوص ماکالو و سایر قله ها
ورزش کوهنوردی کشورمان در حال حاضر دو متولی بزرگ و تشکیلاتی دارد: فدراسیون و انجمن . به مدیران و مسئولان این دو نهاد پیشنهاد می کنیم با تشکیل یک کمیتهی حقیقتیاب، بازنگری و بررسی جدی تمامی برنامههای اجرا شدهی هیمالیانوردان ایرانی را در دستور کار خود قرار دهند
17-دائولاگیری+ اورست+ شیشاپانگما جهت طرح ابهام...
18-به آقای زارعی از یک جوجه وبلاگیست ...
20-بهادرانی ها و نجات کوهنورد تایوانی در برودپیک
21-هیمالیانوردی سرمست از تحریم های اقتصادی
سال جاری با توجه به روند رو به رشد اشتیاق به صعود های بلند چندان هیمالیا روی خوش به علاقه مندانش نشان نداد . فقط تک چهره هایی که از اسپانسر مالی خوبی برخوردار بودند موفق شدند به اجرای برنامه بپردازند . که از آن جمله می توان به عظیم ، مهدی ، برادران بهادرانی و راهیان مانسلو و اورست ... اشاره کرد .و کم فروغی این برنامه ها در فصل تابستان و قلل پاکستان خود نمایی کرد
22-سندی مبنی بر صعود آناپورنا ارائه نشده است !
23-مبادا کسی بشنود : آناپورنا صعود نشده است
آناپورنا بهانه ای بود برای واکاوی واقعیت های فکر مدیران کوهنوردی کشور که در دو موقعیت تقریبا هم تراز چگونه مواضع متفاوتی می گیرند و این صرفا به دلیل جبهه بندی هایی است که بنیان گذارش فدراسیون کوهنوردی است .
در خصوص صعود آناپورنا کوهنوردانی همچو راینهلود مسنر با اذعان به اینکه محلی که آقای قیچی ساز در آن ایستاده قله ی کله قندی آناپورنا نیست اما آن را به عنوان صعود آناپورنا پذیرفتنی می داند
25-مهمات باقی مانده در کوهستان
27-مهدی کاممان تلخ است تو چگونه ای؟
28-از تعلیق انجمن کوهنوردان تا تحریم جشنواره بیستون !
بی شک اگر یکی از مهمترین فعالیتهای انجمن که می بایست بسیار قبل تر از تعلیقش انجام می داد را نام ببریم همین تحریم جشنواره بود . جشنواره ای که به پیشنهاد انجمن به راه افتاد . تحریم ، نافرمانی ، بی اعتنایی و نادیده گرفتن سازمانهای تکرو و منفعل قطعا یک ابزار حیاتی در اعمال فشار است ! این اعمال فشار کمترین تاثیری که داشته باشد می تواند صدای منتقدین را به گوش نهادهای بین المللی و افراد خارج از گود برساند
29-چرا محمود شعاعی به یک چهره ی مستبد تبدیل شد؟!
اگر بخواهیم با رئیس فدراسیون های قبلی ( آقا جانی و هوایی ) مقایسه اش کنیم روحیه ی برون گرایی که در ذات شعاعی است را نمی توان در آن دو نفر دید .
رفتار و سیاست های فدراسیون کوهنودی در این سالیان دستخوش تغیرات فراوانی بوده است که در این قسمت به شکلی اجمالی به آن پرداخته شد . اما اتمام حضور شعاعی در پست ریاست فدراسیون کوهنوردی راه را برای یک عملیات انتحاری علیه آنچه خطر برای سازمان کوهنوردی دولتی می داند باز کرده است .
30-چگونگی اعلام موجودیت جریان مستقل کوهنوردی ایران !
پس اگر بخواهیم دلیل شکل گیری این جریان را بجوییم قطعا فدراسیون کوهنوردی و عملکردش باعث به وجود آمدن چنینی جریان مستقلی شده است . از سوی دیگر تعلیق ، سرکوب ، سنگ اندازی و تلاش برای منصرف نمودن حامیان مالی ، جو سازی ، فشار روانی و فشار قضایی به کوهنوردان نمی تواند راه را بر این جریان ببندد ...
31-رفع تعلیق ؛ شکستی دیگر برای محمود شعاعی ...
32-مهدی قلی پور چهره ای جدید در کوهنوردی کشور
33-حرکت توده ها بحرانی جدید برای فدراسیون
فدراسیون کوهنوردی بسیار کوچک تر از آن است که بتواند از این طوفان ( جریان توده ای ) به سلامت عبور کند پس تا آنجا که در توانش باشد نمی خواهد چنینی جریانی رخ دهد و حتی مجبور می شود از تمام مطالبات و اهدافش بگذرد فقط به خاطر جلوگیری از چنین بحران آفرینی !
34-محمد رضا نقدی ؛ مجبور به استعفا شد !
35-پرسش از انجمن کوهنوردان ایران !
در اساسنامه ی انجمن کوهنوردان چندین مورد قید شده است که شاید برای بسیاری از کوهنوردان کشور جالب باشد که برای این موارد مثال هایی عینی بیاورید که در این چهارچوب چه قدمهایی برداشته شده است ؟
- پشتیبانی از کوه نوردان و سازمان های کوه نوردی و تبیین حقوق آنان
- کمک در امر جستجو و امداد کوهستانی
- کمک در تعریف استانداردها و نظارت بر ایمنی و کیفیت وسایل کوه نوردی
- پشتیانی از حرکت های نو و خلاق در کوه نوردی با توجه به معیارهای جهانی این ورزش.
36-کوهنوردان احتیاط کنند : باسن کوهنوردان رصد می شود !
37-این ره که تو می روی به ترکستان است ( انجمن کوهنوردان )
38-اینها صادق نیستند ، اینها کاسب اند !
اگر بخواهیم صادق باشیم می بینیم بسیاری از کارشناسانی که در سالهای اخیر قد علم کرده اند همه از فدراسیون آقاجانی سر در آورده اند و خط مشی آقاجانی و رویه های وی را سر لوحه ی زندگی شان کرده اند .
دروه ی آقاجانی سر آغازی بود برای کسب شهرت و نام و نشان و این نام نشان از تبلیغاتی بود که به واسطه ی صعود هایی نظیر ( گاشربروم 2 ، اورست ، چوایو ، شیشاپانگما ، ماکالو و لوتسه و گاشربروم یک ) نصیب اعضایش شده بود . که به غیر از چوایو و اورست صعود 100 درصد بقیه هنوز هم قطعی نشده است
39-هورامان ، پایتخت گردشگری روستایی
40-در سال 91 چه بر کوهنوردی ایران گذشت
مرگ جعفر ناصری و مهدی عمیدی عزیز سال 91 را علی رغم تمام موفقیت ها برایمان تلخ کرد و به جرات می توان گفت فقدان این کوهنوردان باعث شد سال 1391 را سال تلخ کوهنوردی ایران بدانیم سالی که حتی موفقیتهایش تحت تاثیر سایه سنگین این فقدان است .


در میان ناباوری خبر مفقود شدن جعفر ناصری در راه برگشت از قله ی
مانسلو شوکه کننده بود . در همان ابتدا فدراسیون خبری را در سایت خود درج نمود که
با فاصله ی اندکی آن را ویرایش کرد . مفقود شدن صالحی بی شباهت با داستان
نانگاپاربات نبود اما خیلی زود خبر با درخواست آقای رضا زارعی به حسین رضایی اصلاح
و ویرایش شد . پرواز زنده یاد جعفر ناصری به گونه ای روایت شد که به دور از واقعیت
بود . جدا شدن از هم و گم شدن در میان مه و ... خاطراتی دروغ و روایتی مهندسی شده
. باری به هرجهت داستان مانسلو بسیار دردناک بود اما یک اتفاق بود و این حادثه
مقصری به آن شکلی که در نانگاپاربات فدراسیون در تلاش برای مقصر جلوه دادن اعضای
تیم بود پیگیری نشد و این جای بسی خوشحالی بود . هرچند شخصیت های داستان شخصیتهایی
مستقل نبودند و این اصلاح خبر نیز توسط زارعی و رضایی بی ارتباط به نزدیکی این
افراد به فدراسیون نبود .
پروانه کاظمی زن نام آشنای ایرانی توانایی های
خود را در 29 اردیبهشت با صعود اورست به اثبات رساند از انتقادهایی که همواره تا
پیش از این به وی وارد بود عدم توانایی مستقل وی بود که صعود مانسلو ی آن را فازغ
از سهل انگاری و حادثه ی آن به همیاری نجاریان نسبت می دادند که با صعود اورست
اثبات کرد هرچه دارد از توانایی های خود دارد و اورست را نه با شعارهای ایدولوژیک
همچو بانوان سال 1384 و نه با همکاری مردان ایرانی تیم بلکه صرفا با تکیه بر
توانایی های فردی خود توانسته است به انجام برساند . 
قله ی ماکالو صعود نشده بود و این واقعیت پرده
از صعود 11 سال پیش فدراسیون کوهنوردی برداشت همه دست به دست هم دادند تا به هر
شکل ممکن مانع از فاش شدن حقیقت ماکالو شوند که سر انجام دلایل روشن و واضح برج
سنگی ماکالو را نه به عنوان قله بلکه به عنوان بخشی از مسیر دستیابی به قله
شناختند و اثبات شد هیاهویی که سالها پیش توسط تیم آقاجانی بر سر صعود ماکالو برپا
شد سرابی بیش نبوده . در همین راستا رضا زارعی نویسنده ی تا آن زمان مقبول
فدراسیون که کتاب ماکالو هیولای سیاه را نوشته بود اقرار کرد که فقط وی تا پای برج
سنگی رفته است و مابقی نفرات حتی برج سنگی را نیز ندیده اند اما به شکلی دردناک از
ان به عنوان یک افتخار بزرگ نام برد . از جمله نفراتی که همواره خاطرات شیرینی از
قله ی ماکالو تعرف می نمود محمد حسن نجاریان بود که هیچگاه شهامت اقرار به دروغ
پردازی هایش را نداشت و کماکان در قبال این موضوع سکوت اختیار کرده است . 



محلی برای انتشار دغدغه هایم