حيات وحش كردستان در برابر تهديد سرماي شديد نياز به حمايت انساني دارد

اداره كل حفاظت محيط زيست كردستان با توجه به سرماي شديد و پناه آوردن حيوانات به حومه شهرها و روستاها از مردم خواست علاوه بر خودداري از شكار حيوانات بي پناه نسبت به حفاظت از جمعيت حيات وحش منطقه مسوولانه رفتار كنند

در اين اطلاعيه آمده است بارش برف و افزايش سوز سرما طي چند روز اخير باعث شده بسياري از حيوانات و پرندگان زيستگاه هاي خود را در طبيعت سرد ترك كنند و به حومه شهرها و روستاها پناه آورند.
اين اطلاعيه مي افزايد: با توجه به خشكسالي گذشته و كمبود علوفه در طبيعت و زيستگاههاي حيوانات، از عموم مردم استان در خواست مي شود از شكاركردن حيوانات و پرندگاني كه از تهديد سرما و گرسنگي در جستجوي مكاني امن تر به حاشيه روستاها و شهرها پناه آورده اند خودداري و در صورت امكان و با حفظ ايمني به تغذيه آنها مبادرت كنند.
در اين اطلاعيه آمده كه اقدام در حفاظت از حيات وحش علاوه بر اين كه به حفظ زيباي هاي طبيعت و تعادل هستي كمك مي كند داراي ارزش اخلاقي و اجر اخروي است.
اين اداره كل از عموم مردم علاقمند به محيط زيست مي خواهد در صورت مشاهده حيواناتي كه به محدوده شهرها و روستاها پناه آورده اند مكان آنها را به ادارات محيط زيست و محيط باني هاي استان اطلاع دهند كه اقدامات لازم به منظور انتقال مجدد آنها به مناطق طبيعي صورت گيرد.
همچنين در اين اطلاعيه از مردم استان كردستان خواسته شده است به منظور جلوگيري از نابودي حيات وحش در صورت مشاهده هرگونه شكارچي متخلف كه از شرايط بارش برف و سرما سو استفاده مي كند و دست به شكار اين حيوانات مي زنند آن را به ماموران و ادارات حفاظت محيط زيست استان و شهرستان ها معرفي كنند.

تاریخچه گروه کوهنوردی بانوان قندیل سنندج

گروه کوهنوردی بانوان قندیل سنندج در مرداد ماه سال 1384 با انشعاب از گروه کوهنوردی بانوان «که ژوان» در سنندج تشکیل شد و با کمک و یاری پیشکسوتان و همنوردان خستگی ناپذیر , فعالیت خود را شروع کرد.

اهداف گروه:

گروه کوهنوردی بانوان قندیل پس از تشکیل در سال 1384 با اهداف زیر شروع به کار نمود:

1- استفاده از طبیعت بکر و هوای سالم کوهستان

2- توسعه فرهنگ صحیح کوهپیمایی

3- بهبود سطح فرهنگی فعالیتهای گروهی و روابط اجتماعی

4- پرکردن اوقات فراغت با فعالیتهای ورزشی

5- سنجش و ارتقای توانایی های جسمی

6- توسعه ی فرهنگ و حفظ و نگهداری و پاکیزگی محیط زیست

7- فراگیری فنون کوهنوردی و آموزش اصول آن از طریق هیئت کوهنوردی

فهرست صعودهای رسمی گروه را در وبلاگ بانوان قندیل سنندج مشاهده بفرمایید

فاتحان خورشید

این روزها زادروز وبلاگ فاتحان خورشید است و لازم دونستم به سهم خودم این تولد رو صمیمانه به آقای مسعود عسگری عزیز تبریک بگم !

اولین باری که وبلاگ فاتحان خورشید رو دیدم بر میگرده فکر میکنم به دو سال و نیم پیش که بعد از دیدار من و آقای عسگری در یک جشنواره ورزشی تو تهران که چند نفر از کوهنویسان حضور داشتند  اسم وبلاگشون رو فاتحان خورشید عنوان کردند که بعدا با یه سرچ تو گوگل به وبلاگش رسیدم . امروز چیزی در حدود دو سال و نیم از اولین دیدار من و مسعود عسگری میگذره و خوشحالم که این دیدار تجدید شد و بار دیگر موفق شدم از نزدیک این دوست بسیار گرانقدر رو ببینم .

اسم وبلاگ مدتها عوض شده بود به طلوع سپید اما انسی که با فاتحان خورشید گرفتم و اون تصور زیبا که تو ذهنم خلق کرده بود همیشه من رو مجاب میکنه که این وبلاگ رو فاتحان خورشید عنوان کنم .

یه همدان هست و دو نفر ، مسعود عسگری ( فاتحان خورشید ) و فواد رضا پور ( ماگما ) که از دوستی و همراهیشون بی نهایت خوشحالم امید که این دوستان همواره در فضای مجازی باقی بمانند و دلخوشی و انگیزه ی من برای ادامه دادن به وب نویسی باشند .

زادروز فاتحان خورشید را به جامعه کوهنویسان و بخصوص آقای مسعود عسگری عزیز تبریک میگویم.

برای دیواره های بلند و انگشتان سرمازده

چندسالی هست با اینکه دورم از کار فنی اما مطالب فنی وبلاگ دیواره های بلند و انگشتان سرمازده ی شهرام عباس نژاد رو دنبال میکنم . از شنیدن این خبر در آرام کوه خیلی دلم گرفت .

شهرام عباس نژاد رو نمی دونم از چه چیز خسته است و دلشکسته اما مطمئنا با نبودن دیواره های بلند و انگشتان سرمازده حلقه ای در میان وبلاگها کم می شود و جای خالی این حلقه رو همین الان هم میشود احساس کرد! به عنوان یک مخاطب کوچک وبلاگت دوست دارم برگردی و بنویسی و تلاش کنی!

شهرام بمان !

برای آقای عزیزاللهی و دوستان

ای جانم ! شاید بهتره " یا " نداشته باشه ... چطوره؟

                

و به این ترتیب،

مارمولک از مورچه سریع‌تر می‌دود

و ملخ از پروانه دل‌فریب‌تر.

خوردن همبرگر را

دهانی گشاده باید

نه لبانی غنچه.

و به این ترتیب،

درخت عرعر بلندتر از اقاقی است

و میمون از آهو شایسته‌تر.

و به این ترتیب،

تو بهتر از همه می‌فهمی

و آمده‌ای

کلمات را از معنا نجات بدهی

و ما را از رستگاری.

تلنگر : پروانه های آفریقایی

- اين صدا چيست عزيز؟

 - لحظه‌اي پيش گمانم

شيشه پنجره لرزيد

 - واقعاً ؟ مورد خاصي كه نبود؟

 - نه بحمدالله

احتمالاً طرف ديگر دنيا

بال پروانه آفريقايي

شتلق خورده بهم!

 - خب. خدا را شكر

بروم مابقي چرتم را...

 

اسکی وحشی ، یک ماجراجویی دیوانه وار

صبح جمعه مسعود تماس گرفت که بریم اسکی ! منم مریض بودم کلی بهانه اوردم که اسکی رو بی خیال اما چند بار اصرار کرد و نهایتا تصمیم گرفتم که برم . مسعود و آزاد خادم و هادی کریمیان اوکی رو داده بودند و منم به جمع اضافه شدم و راهی شدیم . کوهستانهای به شدت سفید بودند و حجم زیاد برف رو می شد به خوبی تشخیص داد و مطمئن بودیم منطقه وزنه پربرفترین نقطه ی منطقه است می شد حدس زد چه حجم برفی در انتظارمونه!

بلاخره به وزنه رسیدیدم از جاده ی پر پیچ و خم وزنه بالا می رفتیم و صدای موسیقی دلنشینی هم زیبایی چشم اندازهای منطقه رو چند برابر کرده بود و دیدن کوهستانهای عراق ، تخت هورامان ، قندیل و بلقیس و چهلچشمه در یک آسمان آبی و صاف ما رو به وجد اورده بود .

طبق معمول یک نفر باید ماشین رو پایین می برد و نقش تله سیژ یا تله کابین رو بازی میکرد . دور اول راننده آزاد خادم بود و دور دوم مسعود. جاده به شدت لغزنده و خطرناک بود اما ناچار بودیم از امکانات حداکثر استفاده رو بکنیم . دو دور اول توی قسمت بالای گردنه خان بودیم و شیبها نسبتا خوب بودند برف منطقه هم خیلی نرم و پر حجم بود که حس خوبی به ادم میداد اما نکته ی مهم عوارض بسیار زیاد مسیر ها بود تقریبا هر دو متر یک عارضه ی یک متری در مسیر بود به شکلی که مسیر ها مثل مجموعه ای از تپه های یک متری و نقابهای یک متری برف بود که فقط باید مثل فنر کل فشار وارد شده رو با زانو هامون کنترل و خنثی  می کردیم . خیلی انرژی باید صرف کنترل و خنثی سازی فشار می کردیم ...

دور سوم قرار بر این شد من ماشین رو ببرم پایین و بچه ها رو بیارم بالا که نهایتا دور چهارم رو هم با رودر واسی به من قالب کردند . هوا تقریبا گرگ و میش بود و من تصور می کردم دیگه باید برگردیم شهر که نهایتا یک پیشنهاد عجیب اما واقعی رو دادند که دور آخر رو از قله بیایم پایین . و این به معنی یک دیوانگی محض بود که به قول بچه ها باید یک نوع کرم حماقت داشت که توی اون شرایط توپوگرافی و اون شرایط زمانی تصمیم به فرود از قله رو داشت ...

جاده خیلی لغزان و خطرناک بود شیبهای عجیب غریب و جاده یخزده کمی رانندگی رو مشکل میکرد گاهی پیچ ها به 180 درجه میرسید و بالا رفتن از چنین جاده ی یخزده ای خیلی سخت به نظر میرسید اما با این وجود این ریسک رو کردیم و به بلند ترین نقطه ی منطقه رفتیم که رانندگی من همه ی دوستان رو به وجد آورده بود از بس اطمینان به من داشتند اونم تو اون شیبهای خطرناک و یخزده ...

آقای هادی کریمیان که تقریبا تخلیه انرژی شده بود ماشین رو پایین میاورد و من و مسعود و کاک آزاد باید توی یک مسیر پر برف ، با عوارض خیلی زیاد و ناشناخته اونم تو تاریکی میومدیم پایین و این یعنی یک ماجراجویی احمقانه ...

مسیر پر شیب زیر قله رو اومدیم پایین توی یک چشم بهم زدن آزاد پایین رفت و من و مسعود هنوز ابتدای مسیر بودیم نمی دونم چی شد که تصمیم خیلی عجیبی گرفتم و اونم این بود مسیر تا گردنه ی ابتدایی مسیر رو مستقیم و با سوژ راست بیام پایین .

از کنار مسعود به سرعت رد شدم و می تونستم نگاه سنگین آزاد خادم رو از پایین احساس کنم . یک علامت سوال بزرگ برای همه مون که این عمل عجیب چه نتیجه ای داره؟

سرعتم خیلی زیاد بود و تقریبا دیدم ضعیف شده بود و مسیری که باید طی می کردم چیزی در حدود 800 متر پر شیب بود بعد از 400 متر اول که مستقیم پایین می رفتم فهمیدم که به نقطه ی غیر قابل بازگشت و کنترل رسیدم !

حتی مراسم مرگ و ترحیمم رو هم یه لحظه تو ذهنم مرور کردم . 100 مونده بود به انتهای مسیر مورد نظر به ناگاه تعادلم رو از دست دادم و با اون سرعت با صورتم زمین خوردم به جرات می تونم بگم حتی معده ام هم پر برف شده بود و کامل صورتم پوشیده شد . درد زیادی توی گردنم احساس کردم و بعد از 10 متر سرخوردن اونم با صورت متوقف شدم . هردوتا من رو نگاه می کردند و منم تنها چیزی که بهش فکر میکردم این بود که هنوز زنده بودم و همین کافی بود برای ادامه دادن به مسیر پر خطر بعدی !

مسعود و آزاد مسیر رو ادامه دادن و از روی یک خط الراس که منتهی میشد به یک دره پر شیب مسیر رو طی میکردند هوا تاریک شده بود و تنها چیزی که قابل تشخیص بود یک صفحه ی سفید بود و فقط سفیدی ...

نه عوارض قابل تشخیص بود و نه دره فقط یک سفیدی رو باید دنبال میکردی و در دور دست جاده ی سقز بانه نیز پیدا بود و همچنین چراغهای روشن روستای کیله شین .

تنها دلخوشی ما به نور نور مهتاب بود اما گاهی درست جایی که فکر میکردیم در یک دشت اسکی میکنیم زیر پامون خالی میشد و معلوم نبود قراره به کجا پرت بشیم ...

انگار خواب بود و روئیا اما بیدار بودیم و بزرگترین حماقت رو مرتکب شده بودیم . مسیر ناشناخته و با پرتگاهها و صخره ها بسیار زیاد روی یک یال سنگی خطرناک که به دره ای پر شیب ختم میشد .

اما بد بیاری ترین قسمت ممکن خوردن به یک مسیر جنگلی درختان بلوط بود که توی یک لحظه فقط احساس کردم که یک درخت جلوم سبز شد حتی نتونستم واکنشی نشون بدم و با خوردن و آویزان شدن از درخت روزم تکمیل شد .

مسیر 1:10 طول کشید و به هر شکل ممکن به جاده بانه-سقز رسیدیم و میزبانی کردن چند سگ وحشی ، اسکی وحشی ما رو روئیایی تر کرده بود . ماشین بعد از چند ثانیه به ما رسید و سوار شدیم کمی به خودمون خندیدم  با اینکه خیلی لذت برده بودم و این رو تو چهره آزاد و مسعود هم میشد دید اما تو دلم گفتم اینبار رو هم جستی ملخک !

 گزارش تصویری را در این قسمت مشاهده فرمایید.

یک دیکتاتوری دیگر فروریخت

نمردیم یه جو بخار از این کشورهای عربی دیدیم ! دیکتاتوری 23 ساله در 24 ساعت فروریخت ...

 پی نوشت : می بینم که ! سیاست کیک و ساندیس در تونس آنچنان دوام نداشت  ...

پی نوشت دو : البته همون طور که در تصویر می بینید این حکومت از نوع امام زمانی نبود از این جهت همون بهتر که نباشه حکومت فقط حکومت امام زمان با این قیافه های ...

برف در سرزمین اهورا مزدا ( هورامان )

گزارش تصویری از جایگاه اهورمزدا ( هورامان )در این روزهای برفی !

 

در این قسمت  ادامه گزارش تصویری را مشاهده نمایید.

دلنوشته : برف نه زیبا و نه زشت

برف نه زیبا و نه زشت است !

می دانی می دانی که هر آن اندازه که برف را دوست دارم از آن نیز بیزارم

برف را دوست دارم و دوست ندارم

" نالی " تو خوب میدانی غصه ام برای چیست !

جمله ی عمیقت را که فراموش نکردی؟

« بی به رگیه عیلله ت که هه تیو مه یلی هه تاوه »

 « از نداری و بی جامگی است که یتیمان آفتاب را دوست دارند»

 

نالی: شاعر پر آوازه کردستان

طرح روز : قطع 3400 اصله درخت در سنندج

طرح : مهناز یزدانی - جام جم

کاریکاتور روز : پرواز به ارومیه

به قول یه پیرمرد دنیا دیده که می گفت:

بچه جان !آدم عاقل هیچ وقت پاش از زمین کنده نمیشه ...

حالا تو این دوره که ایران به شدت توی صنایع هوایی تحریمه ! بدا به حال خلبانها ، بدا به حال مسافرها و خوشا به حال ما که پول سوار شدن هواپیما رو نداریم

حرفهای خودم رو در پست قبلی زدم

به هدف خود رسیدم با اینکه می دانستم آقای ..... نمی تواند در یک فضای منطقی به بحث بپردازد اما سعی کردم بهش کمک کنم که نشد . بخندید و شاد باشید

همه چیز را فراموش کنید

قطع بیش از 3400 اصله درخت در سنندج

به گزارش خبرنگار مهر در سنندج، طی اقدامی نادر و بی سابقه در داخل محدوده شهر سنندج بیش از سه هزار و 400 اصله درخت مثمر و غیرمثمر قطع شد تا میزان فضای سبز در مرکز استان کردستان کاهش یابد.

روز گذشته و بدون هماهنگی با شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر سنندج و با حکم قضایی، اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کردستان اقدام به قطع این درختان مثمر در نزدیکی یکی از پارک های شهر سنندج کرد که این اقدام مورد اعتراض تعدادی از مسئولان شهرداری و اعضای شورای شهر نیز قرار گرفت.

در نزدیکی پارک ملت شهر شهر سنندج و روبروی ساختمان اداری محیط زیست استان کردستان زمینی به مساحت بیش از پنج هکتار که در آن درختان مثمر و غیرمثمر با عمر بیش از 15 سال وجود داشت روز گذشته و با توجه به حکم مرجع قضایی استان قطع شدند.

مالکیت زمین مورد نظر در اختیار اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کردستان بوده است که طی سال های گذشته عده ای افراد سودجو با کاشت درخت آن را تصرف می کنند و بعد از مطرح شدن این پرونده در مرجع قضایی اداره کل اوقاف و امور خیریه موفق به دریافت حکم باپس گیری این زمین می شود.

از سال 84 تاکنون چندین حکم در خصوص رفع خلعیت از این زمین صورت می گیرد و به گفته یکی از مسئولان شهرداری آخرین حکم، قطع 698 اصله درخت را در این زمین صادر کرده بود که متاسفانه روز گذشته و بدون هماهنگی با شهرداری سنندج شمار بیشتری درخت در این محل قطع شد.

شهردار سنندج در گفتگو با خبرگار مهر در سنندج اظهار داشت: متاسفانه در این حرکت که بدون هماهنگی با شهرداری انجام شده بود بیش از سه هزار و 400 اصله درخت قطع شد که این عمل مورد اعتراض ماست و می شد که با برگزاری نشست های کارشناسی این مشکل را بدون این کار هم حل کرد.

مهدی حسام شریعتی افزود: وجود این میزان فضای سبز در شهر سنندج یک نیاز ضروری بود و شهرداری آمادگی داشت تا به شیوه های قانونی این مشکل را برطرف کند.

در حال حاضر سرانه فضای سبز با احتساب پارک های جنگلی در شهر سنندج حدود پنج متر مربع است که تنها حدود نیمی از میانگین کشوری است.

هر چند که این حکم اجرا و روز گذشته این میزان درخت در مرکز استان کردستان که در حال حاضر با پدیده ای به نام آلودگی هوا دست پنجه نرم می کند، قطع شد ولی به نظر می رسد که باید با هماهنگی بین بخشی و همچنین تعامل بین ادارات و سازمان های دولتی از وقوع حوادث تلخ و ناگوار این چنین به شدت جلوگیری شود. 

خبرگزاری مهر در راستای انجام رسالت خود این موضوع را به صورت ویژه با مسئولان مختلف استان کردستان در میان خواهد گذاشت.

 هیچگونه هماهنگی برای قطع درختان سنندج انجام نشده بود

  باید برای جلوگیری از قطع درختان سنندج تدبیر می شد

پی نوشت : در جمله ی نخست کلمه ی احمقانه فراموش شده است . به خدا پیر شدم از بس توی این مملکت افراد کله پوک و نفهم برای زندگی ما تصمیم های احمقانه گرفته اند ...این وضع تا کی ادامه داره ؟؟؟؟

برگی از خاطرات : خواب را عشق است

ساعت حدود 22:30 بود که کاوان رو دیدم پیشنهاد کرد که همین الان بریم کوه منم که عمرا اهل این برنامه های بی حساب کتاب نیستم قبول نکردم یعنی عمرا حال و حوصله ی کوه رفتن نداشتم به شدت خوابم میومد ...

از من که نا امید شد با حسین تماس گرفت اونم از خدا خواسته پیشنهادش رو قبول کرد نتیجه اینکه مقرر شد من تا یه جایی اونارو برسونم بعد بیام خونه بخوابم . وسطهای را مخم رو زدن و نمی دونم چی شد که قبول کردم برگردم خونه کوله مو آماده کنم .

کوله اماده شد و الان ساعت 12 شبه و ما سه نفر باید راه بیوفتیم و مطمئن هم بودیم که امشب و فردا برف حسابی میباره ...

یک ساعت طول کشید تا به روستای خیدر رسیدیم و یه ربع بعدش به چشمه رسیدیم ، داشتم از بی خوابی میمردم و خودم رو سرزنش میکردم که چرا عقلم رو دادم دست این دوتا ...

نهایتا بعد از فراز و فرود بسیار انگار داشتم کی تو رو صعود میکردم قله ی روش انقدر دست نیافتنی بود که حدفاصل هر قدم یه چرت میزدم .

آخر سر ساعت 2:45 به پناهگاه رسیدیم و بهترین کار دنیا همینه که کیسه خواب رو با چشمای خواب آلود بازکنم و بخوابم !گور بابای قله و شام و بخاری و سرما !

خواب را عشق است !

فرداش گروه کوهنوردی بانوان سبا با ایجاد مراحمت و سروصدای فراوان ما رو از خواب ناز بیدار کردند و با نگاهی به موهای ژولیده و سگرمه های درهم رفته فهمیدند که چقدر از حضورشون خوشحال شدیم .

و این بار شکم یقین شد که ما یه تخته مون کمه !

نفرات برنامه : کاوان محمدزاده - حسین عبدلی - رامیار

 پی نوشت : تلافی این صعود رو سر جفتتون در میارم ...

با وبلاگها : صعود به قله ی توچال

ساعت 2 بعدازظهر روز پنج شنبه 26/8/89 گروه کوهنوردی قندیل ، به قصد صعود به قله توچال از سنندج راهی تهران شدند. پس از گذشتن از شهرهای قروه و همدان در ساعت 8 شب به شهر ساوه رسیدند . پس از صرف شام در ساوه و استراحتی یک ساعته ،‌مسیر تهران را پیش گرفتند. حدود ساعت 2 نصف شب به منطقه زیبای دربند تهران رسیدند. گروه پس از آماده سازی ، به راهنمایی آقای علی رحیمی شروع به حرکت نمودند.

ادامه ی گزارش را در وبلاگ گروه کوهنوردی بانوان قندیل سنندج ببینید

 

زندگی با کوه های اورامانات مستند شد

رئیس حوزه هنری استان کردستان از تولید فیلمی مستند با موضوع زندگی روستایی در کنار کوه ها و صخره های اورامانات به کارگردانی "ستار چمنی گل" در حوزه هنری این استان خبر داده است.
 محمد شریف شریفی در گفتگو با خبرنگار مهر در سنندج، اظهار داشته است: حوزه هنری استان کردستان در راستای توجه به تولید فیلم های کوتاه و مستند در این استان، فیلم مستند «شهد سنگ» را به کارگردانی ستار چمنی گل تهیه کرده و هم اکنون آماده نمایش و شرکت در جشنواره های مختلف است.
وی عنوان کرد: فیلم مستند شهد سنگ در مدت زمان 24 دقیقه با مضمونی اجتماعی ساخته شده است و داستان آن مربوط به تلاش چند نفر مرد روستایی منطقه اورامان در استان کردستان برای گذراندن زندگی در کوه های سخت اورامانات است.
رئیس حوزه هنری استان کردستان با اشاره به حضور موفق فیلم سازان کردستانی در جشنواره های مختلف داخلی و بین المللی افزود: این فیلم به تهیه کنندگی مشترک حوزه هنری استان کردستان و ویدا صالحی پس از مراحل فیلمبرداری و تدوین آماده نمایش شده است.
شریفی خاطرنشان کرد: "جبار صالحی" به عنوان تصویر بردار و تدوینگر، "سامان میرزایی" به عنوان صدابردار، ستار چمنی گل را در تهیه و ساخت این فیلم 24 دقیقه ای یاری رسانده اند.
وی در پایان گفت: حوزه هنری استان کردستان در راستای اهداف و برنامه های کاری خود از تولیدات فاخر و ارزشمند جوانان و هنرمندان این استان در تمامی بخش های حمایت خواهد کرد که نگاه ما به حوزه سینما با توجه به تاثیرگذار بودن آن ویژه و خاص است.
ستار چمنی گل از فیلم سازان استان کردستان است که با آثار خود تاکنون درجشنواره های مختلف داخلی و خارجی موفق به کسب جوایز مختلفی شده است.

انتخاب کوهنویس اخلاق سال 2010

برای نخستین بار در یک نظر سنجی ، کوهنویسان کردستان کوهنویس اخلاق سال 2010 میلادی را انتخاب نمودند.

آقای فرید صدقی مسئول وبلاگ کانون کوهنوردان اوراز مهاباد به عنوان با اخلاق ترین و دوست داشتنی ترین وبلاگ نویس کردستان از دید کوهنویسان کردستان انتخاب شدند . دوست داشتیم هر سال یک کوهنویس را به عنوان کوهنویس با اخلاق انتخاب کنیم اما هرچه فکر کردیم دیدیم که هر سال باید آقای صدقی انتخاب بشه !

با اینکه همه ی کوهنویسان علی الخصوص ، کردستانی ها در اخلاق و اخلاق مداری ( البته غیر از من ) سرامد هستند اما یه کردستان هست و یک کاک فرید صدقی !

از اینکه کاک فرید در جمع کوهنویسان کردستان حضور دارند به خود می بالیم و امیدواریم ایشان هرسال و همواره پایدار ، استوار ، لبخند برلب حضوری سبز در این فضای مجازی داشته باشند.


پی نوشت : این نظر سنجی در میان برخی وبلاگنویسان کردستانی صورت گرفت و کوهنویس اخلاق کردستان مد نظر بود . امیدوارم دوستان سوء برداشت نکنند و این را به کل کوهنویسان تعمیم ندهند . ( همانند صعود دوستی )

صعود گروه کوهنوردی هلگورد پیرانشهر به قله هلگورد

در تاریخ 23/9/89 گروه  کوه نورزدی هلگورد پیرانشهربه منظور گرا میداشت یاد و خاطره ی زنده یاد محمد اوراز و مقبل هنر پژو با همکاری فدراسیون کوه نوردی کردستان عرا ق اقدام به صعود قله هلگورد  در کردستان عرا ق نمودند.ساعت 1 بعد اظهراز پیرانشهر  حرکت کرده و ساعت 30/4 دقیقه از مرز حاج عمران به سوی روستای  گرتک واقع در دامنه هلگورد حرکت نمودیم . سر انجام سا عت 18به روستای گرتک رسیدم و شب را در خا نه حا ج اسما عیل سپری کردیم.نفرات اعزامی به این صعود 5نفر به اسامی:1- بایزید نیک بخت (سر پرست) 2- عثمان بایزیدی 3- فاروق با دگیو 4- محمد امین ملا محمد  امینی5- کمال عیسی پا ک- برا دارن عزیز دکتر امین عزیز و ئا ری عثمان نیز از فدراسیون کو هنوردی کردستان ساعت 2بعد از نیمه شب به ما ملحق شدند.سا عت 6 صبح از روستای گر تک به بسوی قلّه حرکت کردیم. ساعت 5/2 بعد اظهر جهت صعود  به قله کرده و ساعت20 شب با کمال افتخار صعود کردیم

پی نوشت :این صعود را به دوستان بسیار بزرگوار گروه هلگورد پیرانشهر تبریک میگویم. از  لطفهای  کاک کمال عیسی پاک عزیز بی نهایت ممنونم

گزارشت صویری این صعود را در این قسمت مشاهد نمایید

برای مشاهده سایت فدراسیون کوهنوردی کردستان در این قسمت کلیک نمایید

ثبت معنوی موسیقی کردهای خراسان در فهرست آثار جهانی

مديركل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان خراسان رضوي می‌گوید: ثبت معنوي موسيقي مقامي بخش‌هاي شمال خراسان در فهرست آثار جهاني انجام پذیرفته است و اين نوع موسيقي در واقع زبان مشترك و مايه انسجام اقوام متعدد ساكن در شمال خراسان است. 
به نقل از روزنامه خراسان، محسن لشگري گفته است: موسيقي مقامي بخش‌هاي شمال خراسان كه به گنجينه فرهنگها شهرت دارد منطقه وسيعي از خراسان را پوشش مي‌دهد و به نوعي فرهنگ مشترك اقوام ساكن در اين بخش از جمله كرمانج، ترك، تات و ... را بيان مي‌كند.
مديركل ميراث فرهنگي خراسان رضوي، اشتراك فرهنگي ساكنان خراسان شمالي و حتي بخش‌هايي از استان‌هاي خراسان رضوي، جنوبي و همچنين استان گلستان در اين نوع موسيقي را از دلايل اهميت پرداختن به آن براي ثبت در فهرست ميراث معنوي جهاني دانست.
لشگري با بيان اينكه قدمت گونه‌ای از اين نوع موسيقي به 3 هزار سال پيش باز مي‌گردد، افزود: ويژگي بارز موسيقي خراسان شمالي نسبت به خراسان جنوبي، حضور بانوان در گروه‌هاي موسيقي و تفاوت سبك و محتواي اساتيد در نواختن و اجراست.
 
پی نوشت : کردهای خراسان با گویش کرمانجی سخن می گویند که این نوع گویش در  قسمتهای شمالی کردستان ایران و عراق و سوریه و همچنین کل کردستان ترکیه و ارمنستان استفاده می شود.چندی پیش در گفتگو با برخی از دوستان کرد زبان خراسان متوجه شدم  موسیقی کردهای خراسان  تاثیر گرفته از موسیقی اقوام ساکن در شمال شرقی ایران و کشورهای همسایه است و تا حدودی با موسیقی کرمانجی کردستان متفاوت است اما جالب اینکه در نوع گویش و زبان گفتاری تا ۸۰ درصد می توان گفت این زبان تغییری نکرده است. همین موضوع را در خصوص کردهای گیلان هم می توان مشاهده کرد.

گزارش تصویری از پیدا شدن اجساد بهمن قندیل

در وبلاگ احسان بشیر گنجی گزارشی از جستجو و بیرون اوردن اجساد دو بهمن زده در ارتفاعات قندیل منتشرشده است اگرچه دیدن این تصاویربسیار متاثر کننده و دلخراش است اما می تونید این گزارش و عکسها را ملاحضه بفرمایید . از احسان عزیز هم ممنونم

 

موسیقی : منتظرت بودم (شب انتظار )

شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده نا کامی در هجر تو پيمودم ...منتظرت بودم
آن شب جان فرسا من بی تو نياسودم
وه که شدم پير از غم آن شب وفرسودم...منتظرت بودم
بودم همه شب ديده بره تا به سحرگاه
نا گه چو پری خنده زنان آمدی از راه
غمها به سر آمد،زنگ غم دوران از دل بزدودم...منتظرت بودم
پيش گلها ، شاد و شيدا ميخرامی در قامت موزونت
فتنه دوران، ديده تو ، از دل وجان من شده مفتونت
در آن عشق وجنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم...منتظرت بودم

ترانه: زنده یاد داریوش رفیعی

تلنگر: از لابلای کامنتها

با سلام و عرض ادب و احترام و تسلیت ایام اسارت عمه سادات حضرت زینب سلام الله علیها و اهل بیت عصمت و طهارت به محضر مبارک ، مقدس و نورانی صاحب و مولایمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و همچنین محبین اهل بیت عصمت و طهارت خصوصا جنابعالی ، امیدوارم در پناه حضرت ولی عصر باشید و در راه اهدافی که در زندگی دارید با موفقیت قدم بردارید .
از شما دوست گرامی دعوت می کنم که به وب گروه فرهنگی مذهبی بین الحرمین بازدید نمایید تا با مسرت از نظرات و پیشنهادات و انتقادات ارزنده شما استفاده کنیم .
در ایام عزا و سوگواری حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام برای سلامتی و تعجیل در فرج منتقم آل محمد دعا بفرمایید .
یا علی التماس دعا

پی نوشت : از لابلای کامنتهای وبلاگ ماهزاده این کامنت رو دیدم گفتم شما هم فیض ببرید و اندکی شاید ...

پی نوشت دو: چند کلمه ی فارسی در این کامنت می توانید بیابید؟

با وبلاگها : گزارشی از یک عملیات انسانی ( بهمن قندیل )

۱۱ ساعت کوهپیمایی سخت و مداوم از آخرین آبادی تا محل حادثه و سرما و باد شدید.

دو روز تلاش تیمهای مهاباد و پیرانشهر با امکانات و آذوقه کم و دو روز تلاش تیم نقده

گزارش تصویری را در وبلاگ کانون اوراز مهاباد ببینید

پی نوشت : متاسفانه اجساد دو نفر باربر مدفون هنوز پیدا نشده است و بعد از تلاشی که بیش از یک هفته صورت گرفته است از ۲۳ راس اسب و قاطر فقط ۱۲ راس قاطر از زیر بهمن یافته شده است .

 

با وبلاگها : صعود به قله ی کرکس ( کاشان )

ساعت 5 صبح روز بعد افراد گروه پس از بستن کوله ها حرکت را به سمت آب انبار شروع کردند . ساعت 7 صبح از آب انبار به سمت پناهگاه شروع به حرکت کردند و در ساعت 10 صبح صبحانه را در پناهگاه میل نمودند تا حرکت به سمت قله را آغاز نمایند.گروه پس از یک کوهپیمایی لذت بخش در هوای معتدل ...

 ادامه را در وبلاگ گروه بانوان قندیل سنندج بخوانید

قله ی کرکس اصفهان

بیانیه شدید اللحن هیئت کوهنوردی استان کردستان

متن زیر را آقای عبدالله فاتحی دبیر هیئت کوهنوردی استان کردستان در چند روز گذشته در 300 نسخه در سطح شهرستان سنندج توزیع نموده است و یک نسخه به استانداری و یک نسخه از ان ظاهرا برای فدراسیون ارسال گردیده است این مطالب خطاب به  آقای حسین رضایی مسئول روابط عمومی فدراسیون کوهنوردی  و آقای مرادیانی مسئول هیئت کوهنوردی کردستان است .

این متن مربوط به صعود هیئت کوهنوردی استان کردستان به قله ی دماوند بود که در چندی پیش دوستان همگی آن را مطالعه نمودند و برای اطلاع بیشتر می توانید در این قسمت مجددا مطالعه نمایید .

این متن بدون هیچگونه تغییری برای مطالعه دوستان در وبلاگ منتشر می شود حتی یک ویرگول هم جابجا نشده است اگر جمله بندی ها و کلمات عجیب و غریب بودند اشکال از فرستنده است به گیرنده های خود دست نزنید.

جملات آبی رنگ توضیحاتی در مورد جملات نوشته شده ی آقای فاتحی است که برای درک بیشتر گاها نوشته شده است . قضاوت با شما

متن بیانیه شدید اللحن بیشتر طنز گونه  هیئت کوهنوردی استان کردستان را در این قسمت مطالعه فرمایید .

 

تولد یک وبلاگ جدید در کوهستان های کردستان

گروه کوهنوردی بانوان قندیل سنندج وارد دنیای مجازی شد.  سرپرستی این گروه بسیار خوب را خانم طاهره عابری که از کوهنوردان خوب سنندج هستند بر عهده دارند. بانوان قندیل سنندج  فعالیت های در خور توجهی را در این سالها داشته اند که نوید بخش رشد کوهنوردی در بخش بانوان برای سالهای آتی خواهد بود. خوشبختانه به زودی فعالیتهای این گروه را می توانیم در فضای مجازی شاهد باشیم .

میدان اقبال سنندج و مجسمه آزادی

از محبتهای عزیزان گروه کوهنوردی بانوان قندیل بی نهایت سپاسگذارم امیدواریم بتوانیم بیش از پیش از وجود این عزیزان و فعالیتهایشان بهره ببریم .

از طرف کوهنویسان کردستان ورودتان را به فضای مجازی تبریک میگویم

عکس: مجسمه آزادی میدان اقبال سنندج ( اثر استاد هادی ضیاالدینی )