یک شب با گزارش نیما یزدی پور

متاسفانه سری قبل نتونستم به ارائه ی گزارش نیمای عزیز بروم و شاید فرصت خوبی است این بار برای دیدن نیما از نزدیک و شنیدن گزارش خوبش !

این چند روز منتظر اومدن نیما به سقز بودم و صعود به منطقه ی جنگلی خرپاپ اما از کردی یاد گرفتن نیما که هنوز چند کلمه رو یاد نگرفته باید می دونستم اینجا بیا  نیست !!!!

به هر حال شاگرد هم شاگردهای قدیم اما حالا اشکالی نداره چون این مورد رو به حساب بدقولی نمی نویسم آخه یه کوچولو پاش مصدوم شده ( کاریش هم نمیشه کرد ! ) اما از این جا اعلام میکنم اردیبهشت که نیما به ایران و کردستان میاد باید کامل کردی رو یاد گرفته باشه و از منهم بهتر صحبت بکنه !

آقا نیما مشکلی که نداری ؟

 محل و زمان ارائه گزارش : سه شنبه دوم آذر ماه جاری از ساعت ۱۹ در سرای محله ی اوین واقع در ابتدای بزرگراه چمران 

گزارش اینترنتی صعود اورست از جبهه ی شمالی

پی نوشت : امیدوارم که برسم همین !

روایتی از صعود هیئت کوهنوردی کردستان  به دماوند ( محمد حاج ابوالفتح )

متن زیر را آقای محمد حاج ابولفتح برای وبلاگ کوهستان ارسال نمودند ایشان یکی از کوهنوردانی است که در برنامه تیم ۶ نفره دماوند حضور داشت و از نزدیک شاهد برنامه ی این کوهنوردان بود که خالی از لطف نیست اگر مشاهدات این کوهنورد را با هم یک بار دیگر بخوانیم . لازم به ذکر است در این پست نقدی در خصوص صعود کوهنوردان سنندج به دماوند نوشته شد که  نحوه بازتاب رسانه ای این صعود را مورد نقد قرار داد.

از دیدن این خبر و انعکاس صعود این دوستان به این شکل شگفت زده شدم!
در تاریخ مزبور به اتفاق سه کوهنورد اتریشی در منطقه بودم. وقتی در ساعات پس از غروب آفتاب به قرارگاه پلور رسیدیم و قصد حرکت با خودرو به سمت گوسفندسرا برای شب مانی را داشتیم متوجه شدیم که این گروه از صبح آن روز به سمت قله رفته و هیچ خبری از انها نیست. این در حالی بود که هوای نامساعد در ارتفاعات بالا بر منطقه حاکم شده بود و دوستان مستقر در قرارگاه فدراسیون در پلور و در ساختمان جدید بارگاه سوم به شدت نگران وضعیت این تیم بودند. امیر محمدپور (مدیر مجموعه پلور) از من خواست در صورتی که در گوسفندسرا و یا در مسیر صعودمان در روز بعد خبری از این تیم داشتم به آنها اطلاع بدهم. پس از رسیدن و جاگیرشدن در گوسفدسرا , هر از چند گاهی به بیرون از محل شب مانی مان می آمدم که کمی قبل از نیمه شب متوجه چند نور متحرک در قسمتی خارج از مسیر صعود و در ارتفاعی پایین تر از بارگاه سوم شدم. در تماس با پلور این خبر را به دوستان مستقر در پلور و در بارگاه دادم و در تلاش برای علامت دادن با نور به این دوستان (به قصد کمک به یافتن محل گوسفندسرا در تاریکی شب) مدتی را بیرون از محل شب مانی گذراندم. آن شب خبری از این تیم نشد. صبح روز بعد حوالی 7 صبح دو نفر از این تیم به گوسفندسرا رسیدند. به گفته این دو نفر, آنها در مسیر بازگشت از قله مسیر را گم کرده و ظاهرا بنا به شواهد و نشانه هایی که می دادند وارد کافر دره شده بودند. یکی از این دوستان روی یک شیب یخی (و یا برفی) سقوط کرده و کمی پایین تر متوقف شده بود. متاسفانه بینی و دست این کوهنورد میانسال آسیب دیده بود. از آنجایی که این تیم آن شب موفق به یافتن بارگاه سوم نمی شوند, مجبور به شب مانی ناخواسته (بیواک) در هوای باز شده بودند.

صبح آن روز این کوهنورد آسیب دیده (که خوشبختانه آسیب دیدگی وی شدید به نظر نمی رسید) به همراه آقای فاتحی به سمت گوسفندسرا حرکت کرده بودند و باقی نفرات برای آوردن کوله ها و وسایل به سمت بارگاه سوم حرکت کرده بودند (به گفته آقای فاتحی)! آن روز کمی دیرتر و در نزدیکی رودخانه دوم در مسیر صعود, ما نفرات دیگر این تیم را دیدیم که به سمت پایین می رفتند.
گرچه این اتقاق و وضعیت این تیم کمی باعث نگرانی کوهنوردان اتریشی تیم ما نیز شده بود ولی همگی از اینکه آنها بدون حادثه ناگواری بازگشته بودند خوشحال بودیم.
ولی نکته ای که باعث شگفتی من شده این است که چگونه این دوستان به جای بررسی آنچه در آن شب بر تیم آنها رفته و تحلیل اشتباه در استراتژی صعود و یا هر خطای دیگر (به منظور جلوگیری از تکرار این داستان), روایت اینچنینی از فتح(!!!) قله دماوند را منعکس کرده اند. غافل از اینکه این کوه زیبا همواره با میهمانان بی توجه خود اینگونه مهربان نیست.

پی نوشت : با تشکر از آقای محمد حاج ابولفتح و امید که شاهد این صعود ها نباشیم

سفری با گروه کوهنوردی سیالان تهران

این یکی دو روز سعادت همراهی با دوستانی رو داشتم که همراهیشون سراسر دوستی بود و محبت! دوستانی از گروه کوهنوردی سیالان تهران که عمدتا دانشجوی های دانشگاه شهید بهشتی بودند . هرچند در این برنامه کوتاهی کردم و آنچنان به دوستان خوش نگذشت اما امیدوارم که در سفرهای بعدی بازهم سعادت همراهی این دوستان بزرگوار رو داشته باشم .

آقای سعید افروزی عزیز ( سرپرست – وبلاگ گروه کوهنوردی سیالان ) به همراه همسرشون خانم میترا حاتمی ، خانم لیلی عزیزخانی ( وبلاگ رامیلا ) که از هم صحبتیشون لذت بردم و بچه های دیگر همچون اسحاق ، علیرضا ( وبلاگ آبزرور )، نیما و خانمشون ، عمید و همسر بزرگوارشون ، نسیم ، اطهره ، لادن ، محدثه ، محسن ، حامد افروزی ، مهدی میرزایی عزیز و فاروق هلاج ( وبلاگ دالامپر ) که از دوستان بسیار بسیار عزیزمان هستند از شهر نقده .

مناطق بازدید شده : غار کرفتو – صعود به ارتفاعات بانه و کوه زاغه از مسیر روستای دوسینه و خرید در داخل شهر

 پی نوشت : فکر نمی کنم کسی رو از قلم انداخته باشم غیر از راننده ! امیدوارم همیشه به همین شکل زندگی و صعودشون سرشار از لبخند و دوستی و شادی باشد

پی نوشت دوم : امیدوارم هرچه زود تر عکسهای برنامه رو در وبلاگ گروه سیالان ببینیم ( گفته شده به زودی ...)

برای هیئت کوهنوردی استان کردستان: لطفا بیش از این ما را تحقیر نکنید !

امروز با مشاهده ویژه نامه استانی  روزنامه جام جم به متن جالب توجهی برخورد کردم که کمی جای تامل است و آنهم خبر مربوط به صعود کوهنوردان سنندجی به قله ی دماوند بود که این صعود دستخوش حوادث و اتفاقات قابل بحثی است .

همانطور که در تصویر ملاحضه می فرمایید در قسمتی از این طنز نوشته به اطلاع و هماهنگی با فدراسیون کوهنوردی اشاره شده است که به قول معروف یزد دور گز نزدیک ! شاید بهتر است از آقای رضایی پرسیده شود که تا چه اندازه فدراسیون کوهنوردی در جریان چنین صعودهایی است ؟ صعودی که منجر به اسیب دیدگی از ناحیه کتف و سرمازدگی شدید بینی یکی از کوهنوردان به نام آقای اسدالله مشیر پناهی شد و همچنین زانوی سرپرست تیم آقای فاتحی به شدت آسیب دید.

صعودی که دو نفر( آقایان کامران شرفمند و بهروز چاوشی نژاد ) از تیم شش نفره که در بارگاه جنوبی موفق به حرکت به سمت قله نشدند و در این تصویر اعلام شده است که این دو نفر نیز صعود کرده اند !

در این صعود که از جبهه ی جنوبی دماوند صورت گرفته است پس از 28 ساعت تلاش و سردرگمی در قله پس از فرود از مسیر دره یخار و جبهه شمالی و آسیب دیدگی کتف ، بینی و زانوی نفرات تیم موفق شدند بدون تلفات جانی برگردند .

این دوستان با این تصور که هر صعودی به شب و سردرگمی منجر شود جزئی از کوهنوردی های برجسته ی آسیا است که بعدها به عنوان برگ زرینی از آن اسم برده خواهد شد .

در این صعود که هیچ راهنمای مناسبی در تیم حضور نداشته اشت و سرپرستی و مدیریت بسیار ضعیف که در شان کوهنوردی استان کردستان به هیچ عنوان نیست جهانیان و علی الخصوص آسیایی های عزیز به خود بالیدن چرا که حرکتی نوین و جهشی نو در آن سوی تصورشان شکل گرفته است و این صعود نادر در ایران و آسیا مایه مباهات و غرور کوهنوردانی شد که اوراز ها را پرورش داده اند ...

آنچنان غرورانگیز است که ذکر نکردن از نام موسی مرادیانی به عنوان ریاست تیم !!!!!!! دور از منش کوهنوردی است .

در جایی اشاره شده است به کمک مادی و معنوی استانداری کردستان که طبق اطلاع دقیق بنده تمامی نفرات تیم هزینه برنامه را خودشان پرداخت نموده اند و آقای ریاست گروه معلوم نیست چه نقشی بر عهده داشته اند ؟

اساسا این سوال برای خوانندگان پیش می آید که ریاست گروه به چه معنی است و در چه فرهنگ لغتی این واژه را دوستان یافته اند؟

دوستان ژورنالیست جام جم که قبلا سابقه ی همکاری با این عزیزان را داشته ام باید از این به بعد کمی منطقی تر و کارشناسی تر مطالب را چاپ نمایند چرا که نه به خاطر شان روزنامه بلکه به دلیل نام خبرنگار در این موراد دقت بیشتری بکنند تا خدای نکرده بیش از پیش کوهنوردی کردستان که به اعتقاد من پیشرو در بسیاری از فعالیتهاست مورد تمسخر واقع نگردد! چرا که از دوستان هیئت کوهنوردی استان کردستان شاید انتظاری بیش از این نباید داشت .

احتمالا این دوستان گمان نموده اند که هیچ کس این متن را نخواهد خواند و فقط استاندار کردستان و آقای معاون عمرانیش ( ریاست گروه ) این متن را خواهند دید .

 

وبلاگ کوهستان :

 برای آقای دبیر هیئت کوهنوردی استان کردستان ( سرپرست گروه ) : آسیا به مجموعه ی کشورهای حد فاصل قاره اروپا و اقیانوس آرام گفته می شود و آن روستاهایی که مد نظر شما است اسمشان ایران و آسیا نیست !

پی نوشت: عقل سالم در بدن سالم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پی نوشت دو : این مطلب در وبلاگ آقای حسین رضایی بازتاب داده شد و اعلام گردید که ایشون به عنوان روابط عمومی فدراسیون کوهنوردی به هیچ عنوان  در جریان چنین صعودهایی نبوده است و فدراسیون کوهنوردی از چنین صعودهایی بی خبر است .

پی نوشت سه : روایتی از محمد حاج ابوالفتح در خصوص صعود کوهنوردان هیئت کوهنوردی استان کردستان را در این قسمت ببینید

صعود به ترغه ( طرغه ) به بهانه ی مقبل

از بهمن ماه سال گذشته که صعود زمستانه چهلچشمه رو رفتیم دیگه برنامه ای با گروه کانی نداشتم و تا حدودی گروه هم برنامه ای نرفته بودن و پس از چند ماه دوباره به خاطر زنده نگه داشتن یاد و خاطره زنده یاد مقبل هنرپژوه گروه مثل هرسال در سالگرد پرواز مقبل به کوه زیبا و باستانی ترغه رفت و طبق منوال گذشته یکی از زیبا ترین و نوستالوژیک ترین سفرهای کوهنوردی هر سالمان است . این صعود تقدیم شد به روح کوهنورد شایسته ی کردستانی زنده یاد مقبل هنرپژوه !

مسیر صعود: روستای علم آباد - چشمه ( کانی سنگران ) و جبهه ی شرقی کوه سرافراز ترغه

نوع مسیر : دست به سنگ و ریزشی

نفرات برنامه :آقایان  آزاد صالحی ، حسین صدقی ، رضا فهیمی ( بوکان ، با تاکید ) ، سیامک سلیمی ( سنندج ، با تاکید ) ، نوید حافظ قران و خودم  رامیار ( محمد کاردار )

اطلاعاتی در خصوص کوه ترغه

 

پیام تسلیت

درگذشت مادربزرگ بزرگوار دوستان عزیزمان آقایان مسعود شریفی و آزاد خادم را صمیمانه تسلیت می گوییم و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه طلب آمرزش و مغفرت می کنیم . 

 هیئت اسکی سقز ، سایت خبری ورزشی آروکمپ ، هیئت کوهنوردی سقز ، کانون کوهنوردان آزاد سقز ، کوهنوردان و اهالی ورزش سقز

برای یک دوست

چندی پیش با یکی از دوستان صحبت می کردم گفتم به دو چیز مدیونم نخست یک همنورد قدیمی است که دینی بر گردنم دارد و مدیونم و دوم این وبلاگ است چراکه دوستان بسیار عزیزی را به من هدیه داده است .

یکی از این دوستان بسیار عزیز کاک ئاوات کریم زاده از مربیان و کوهنوردان با اخلاق و دوست داشتنی شهرستان بوکان است دوستی که دوستیش افتخار است و به خود میبالم که چنین دوستانی را از طریق این فضای مجازی یافته ام .

آفرین و این دوستی ها بر فراز باد

 پی نوشت : از کلیه دوستان بزرگوارم که کوتاهی نموده ام و کمتر در کامنتگذاری ها مشارکت داشته ام پوزش می طلبم امید که این مسئله باعث رنجش آنان نشود و یا حمل بر بی ادبی بنده نکنند. آخه تازگی ها خیلی مهم شده ام ...

 پی نوشت 2: آفرین به معنی: (  آ :بر فراز بودن و برخواستن -  فرین : عشق ) عشقت بر فراز باد

خطوط گم و روئیایی من ...

 وه چه شب های سحر سوخته ، من !

خسته در بستر ِ بی خوابی ی خویش

درِ بی پاسخ ِ ویرانه ی هر خاطره را کز تو در آن

یادگار ی به نشان داشته ام کوفته ام .

کس نپرسید زکوبنده و لیک با صدای ِ تو که می پیچد در خاطر من :

-         کیست کوبنده ی ِ در ؟ -

هیچ در باز نشد

تاخطوط ِ گم و رویائی ی ِ رخسار ِ تو را

بازیابم من یک بار ِ دگر ...

موسیقی : ئامینی نازه نینی

ترانه ای دلنشین و نوستالوژیک از سلطان موسیقی کردستان استاد مظهر خالقی ، موسیقی که به یاد می آورد زندگی سنتی و زیبای دهه های قبل کردستان . هر روز و هر روز این مفاهیم رنگ می بازند و این ترانه ها هستند که اندکی می توان آن فرهنگ و روابط دوست داشتنی قدیمی را بازیابند !

  

ئه ری سه وزه هه ی چاو ره ش ئه ی هاوار سه وزه هه ی چاو ره ش

به خوا روژی ره ش کردووم ئه ی هاوار سه وزه هه ی چاو ره ش

قه زای پرچه لوله که ی سه وزه گیان حالم په شیوه

بلی کین ئاشق نیه سه وزه گیان ئه و ته ورو شیوه

ئامینی نازه نینی قه د باریکی لیو نه خشینی

دوینی له ری کانی دیم به قاقا و پیکه نینی

ئاوریکی لی دامه وه وه خت بوو جه رگم ده ربینی

وامه که که س با نه تبینی به سیه له نجه و پی که نینی

***

نیشانه ی چاوه کانت سه وزه لی به من ئه نوینی

وه کو خه ریکی ئه وه ی سه وزه لی گیانم بستینی

ئه وه گیانم دایه تی به لکو هه ر تو بمینی

به و مه رجه گولیکی سور له سه ر گورم بروینی

 

برای کوهنوشت

شاید کمتر زمانی پیش بیاید وارد دنیای مجازی شوی و به کوهنوشت سر نزنی وبلاگی که متعلق است به فردی که باید خیلی چیزها بشنود و خیلی ها را بگوید و نگوید ...

احساس می کنم اگر کوهنوشت بروز نشود جمع کوهنویسان یک گمشده ی بزرگ خواهد داشت و جای خالی این گمشده را مگر کسی مثل حسین رضایی بتواند پر کند . جوانی که علیرغم مسئولیت روابط عمومی فدراسیون کوهنوردی اما بی غرض می نویسد و همواره نوشته هایش قابل تامل است !

وبلاگهای بسیاری هستند که می نویسند و نوشته هایشان را بسیار دوست دارم شاید کوه قاف و یا ... اما خوشحالم که کوهنوشتی وجود دارد و دلکوکی هایش و این حضور شایسته ی تقدیر است امید سالی دیگر مشکل هم هوایی آقای رضایی هم حل بشود و ... 

 

پی نوشت : قرار نیست بابت تعریف کردن هیچ هدیه ای از حسین رضایی بگیرم خصوصا امروز که خیر سرم تولدمه ! شاید لازم بود از افرادی که حقی بر گردن این کوهنوردی دارند به سهم خودم تقدیر و تشکر بکنم .

بیانیه تیرول یک ضرورت برای اخلاق مداری

شاید حال و هوای این روزهای کوهنوردی کشور گمشده ای دارد و این گمشده را امکانا بتوان میان لابلای جملات  بیانیه تیرول یافت بیانیه ای که لازم است برای اثبات روحیه و منش اخلاقی یک ورزشکار به عنوان یک اصل اساسی به صورت جدی در درستور کار قرار گیرد .

چندی پیش سفری به سنندج داشتم و در دیداری با آقای صلاح حقیقیان سرپرست کانون کوهنوردان سنندج تعداد کثیری این بیانیه را دریافت کردم که به صورت کتابچه ای زیبا در تیراژ بیش از 1000 جلد چاپ شده بود . و از ان به عنوان اصل اولیه برای وارد شدن به کوهستان نام بردند . جای خود دارد به دوستان کانون کوهنوردان سنندج به خاطر بها دادن به کرامت انسانی و اخلاق مداری و پی ریزی اصل اخلاق به عنوان مبنای تمامی فعالیتهای ورزشی و فرهنگی تبریکی صمیمانه بگویم .

کانون کوهنوردان سنندج یکی از تشکلهای فعال کوهنوردی کشور است که جوانان شایسته ای به کوهنوردی کشور چه در بخش کوهنوردی فدراسیونی و چه در بخش کوهنوردی مستقل معرفی نموده است و به صورت جدی به مباحث فرهنگی می پردازد .

اخلاق مداری و حفظ کرامت انسانی اولویت اصلی کوهنوردی کشور است و از این رو باید از فعالیتهای فرهنگی کانون کوهنوردان سنندج ، کانون کوهنوردان سقز ، کانون کوهنوردان اوراز مهاباد جهت بستر سازی اخلاق مداری برای نسل آینده نهایت تشکر و قدردانی را داشت امید که تلاشهای این تشکلهای بزرگ بتواند فصل نوینی از بینش ورزشی صحیح را در کشور باز نماید.

این بیانیه سال 1387 توسط دوستان بسیار عزیزمان آقای سعید صبور و خانم مینو ظابطیان ترجمه شد و از طریق وبلاگ فرهنگ کوه در دسترس کوهنوردان قرار گرفت  .

متن بیانیه را در این قسمت ببینید .

گزارش جشنواره بین المللی «بیستون» و گزارش صعود به «نوشاخ»

پی نوشت: امین جان متاسفانه نمی تونم توی این برنامه شرکت کنم امید که گزارش نوشاخ رو در برنامه ی آتی از زبان خودت و به همین زودی بشنوم .

دلنوشت : آنسوی بی مرزی...

گاهی در این فکرم که ما انسانها چقدر تعریف هایمان اشتباه است ای کاش انسان نبودم ای کاش همان پرنده ای بودم که نه مرز می شناسد و نه قانون ! آزاد و رها !

گاه در خلوتهایم به نظاره ی عقاب بلندپروازی مینشینم که بالهایش را گسترانیده است آرام و بدون دغدغه و خود را در دست موسیقی باد گذاشته است و شکوهمندانه می رقصد بی اینکه لحظه ای در فکر شکستن مرزها باشد، همان مرزهایی که ما انسانها چیده ایم !

عمیقا بارها این آرزو را داشته ام که ای کاش منهم همچون آن عشایری که خانه هایشان بر دوش است هرانجا که بخواهند بی هیچ مرزی می روند و یا آن چوپان که همنوای صدای نی و زنگوله ی رمه اش مست و دلشاد است از هستی پر از نگاه زیبا !

ای کاش این مرزها برچیده میشد و منهم اندکی هوای آزاد بودن را استشمام میکردم چه اسف بار است که خود برای خود مرز چیده ایم ...

هر از گاهی در کوهستانهای مرزی سرزمینم پشت آن خط چین منقطع به آنسوی مرز نگاهی می اندازم ، ای کاش می دانستم چه تفاوتی میان این سوی خط چین و آن سوی است !

ای کاش می دانستم میان من و آن معدنچیان شیلی و یا ان برده ای که اهرام را با ان شکوه و عظمت ساخت چه تفاوتی است که صدهای خط چین میان ماست ؟

آن نجیب زاده  و یا این گدا زاده ،  – باری – در پشت خطوطی اسیریم و این اسارت نیز پایان ندارد بگذار همچون این چند سال خط چین ها را بی معنی پندارم و مرزها را بی هیچ تعلقی غیر اخلاقی بدانم !

احداث جانپناه کوهنوردی یا پایگاه نظامی؟

کوهستان چهلچشمه به عنوان مرتفع ترین قله ی استان کردستان یکی از مناطق بسیار زیبای کوهستانی است که به جرات می توان گفت یکی از بی نظیر ترین سایتهای گیاهنگری و گیاهشناسی کشور است . این منطقه دارای پوشش جانوری خوبی است که می توان از خرس قهوه ای به عنوان شاخص ترین ساکن منطقه نام برد. مسیر های معمول دسترسی به قله ی این کوهستان عبارت اند از مسیر اسحاق آباد در جبهه ی شمال غربی ، مسیر روستای بست در جبهه ی شرقی و مسیر روستای دره هوان در جبهه ی شمال شرقی .

متاسفانه بودجه ای در حد یک میلیارد و 800 میلیون ریال صرف ساخت جانپناهی شد که عملا نه می توان آن را جانپناه نامید نه می توان از آن به عنوان مکانی جهت استفاده ی کوهنوردان یاد کرد !

این سازه ی بتونی در 200 متری روستای بست واقع شده است و به طور قطع همیشه هم برای ورزشکاران تعطیل خواهد بود . مناطق کوهستانی کردستان به دلیل مرزی بودن و شرایط سیاسی و فرهنگی و همچنین نوع دیدگاه اهالی قدرت و حکومت همواره با چشم تردید به آن نگریسته شده است و شاید این پایگاه استراتژیک بیشتر جنبه ی نظامی داشته باشد تا یک مکان ورزشی !

اما خوشبختانه این مکان در فاصله ی بسیار زیادی از چهلچشمه احداث شده است و نکته ی تامل بر انگیز صرف این هزینه ی بسیار زیاد برای ساخت این مکان است که براستی کوهنوردی استان نیازمند چنین مبالغی است . اگر این مکان را به صورت یک قرارگاه کوهنوردی که محل برگزاری مراسم های فرهنگی و زیست محیطی و یا حتی نمایشگاهی جهت نمایش ظرفیتهای کوهستانی منطقه و یا ایجاد موزه ی طبیعی و سایت گیاه شناسی می بود می توانست بسیار موثرتر باشد.

به هر حال مسئولین اداره کل تربیت بدنی هدفشان احداث یک پایگاه در منطقه بود که با عنوان جانپناه آن را معرفی نمودند که جای تاسف دارد البته نباید بیش از این هم انتظار داشت ...

مادامی که رئیس هیئت کوهنوردی استان کردستان جهت گشایش مسیر وعده ی گریدر و بولدزر می دهد و تمام کوههای خارج کشور را از کوههای ترکیه گرفته تا آفریقا و شیلی و امریکا و هیمالیا را اورست می خواند دیگر صحبت کردن در مورد مثبت و منفی بودن ساخت این پایگاه آب در هاون کوبیدن است .

وبلاگ کوهستان و رتبه ی گوگل

اواخر اردیبهشت و پس از مسائل و مشکلات صعود دوستی به خاطر اختلالی که در وبلاگ به وجود آمد و قسمت بسیار زیادی از مطالب و قالب وبلاگ حذف شد و همین امر باعث شد  در رتبه بندی سایتها که ماهیانه انجام می شود وبلاگ کوهستان جایگاه خودش رو به شدت از دست بدهد و قسمت بسیار زیادی از مخاطبان گوگل خود را از دست بدهد . لازم به ذکر است لطمه ای که به رتبه ی وبلاگ وارد شده بود در بخش وب بود و بخش تصاویر همچنان در جایگاه خوبی بوده است . خوشبختانه در دو ماه پیش کم کم این جایگاه رو به بهتر شدن رفت و هم اکنون تا 70 درصد وضعیت قبل  ارتقا یافته است و اگر اختلالی پیش نیاید این روند رشد بیش از قبل ادامه خواهد داد و ویژگی مثبت این قرار گیری در رنکینگ گوگل به این شکل است که تقریبا هرچه این رتبه بهتر باشد روند ارتقای آن سریع تر است . فکر میکنم در یک ماه آینده برای وبلاگ کوهستان شرایط رتبه در گوگل بسیار مناسب خواهد بود. همانطور که دوستان می دانند قرار گیری در رتبه ی مناسب برای قدرتمندترین موتور جستجو ( گوگل) بسیار حائز اهمیت است و هر پایگاه اینترنتی مخاطبان خود را بیشتر مدیون گوگل است .  

 پی نوشت : این مسئله که عنوان شد با پیج رنک گوگل متفاوت است به شکلی که در پیج رنک گوگل ارتقا از رنک 1 به 2 آسان تر از رنک 2 به 3 خواهد بود و اتقا از رتبه ی 3 به چهار بسیار مشکلتر می باشد و این روند تا عدد 10 به همین منوال ادامه خواهد داشت . به طور مثال همانند قرارگیری خانه ها در بالای شهر و پایین شهر می باشد و هرچه این رتبه بالاتر باشد سایت ارزشمندتر خواهد بود در این شهر اینترنتی وبلاگ در قسمت های پر مخاطب قرار خواهد گرفت. هم اکنون خرید و فروش دامنه های اینترنتی با رتبه ی بالا به یک تجارت تبدیل شده است .  بالاترین پیج رنک سایتهای ایرانی 5 است و متعلق به سایت خبرآنلاین است . هم اکنون پیچ رنک وبلاگ کوهستان 3 است .

عشق

ناگهان عشق آفتاب وار

                       نقاب افکند .

و بام و در

به صوت تجلی در آکند

شعشعه ی آذرخش وار

                      فروکاست

                          وانسان برخاست

موسیقی : ئای شل

ترانه ای زیبا و دل نشین که همیشه آرامش بخش لحظات تنهایی ام در کوهستان است ترانه ای ماندگار از ستاره ی پر فروغ موسیقی فلکلوریک کردستان استاد مظهر خالقی

 راستم پی بلی له کی توراوی / له چی مه لولی بوچی ره نجاوی

ئای شل وه ی شل شل و شیواوی  / ئه لیی نه و بووکی ، زاوا لیی داوی

هه ر خوم به سه ر گه رد ئاشت و تورانت  / توخودا چی لی هات مه یلی جارانت ؟

ئای شلو مل بو وا توراوی   / بوچی له سه ر چی له من ره نجاوی

هه ر چی تو ئه که ی منه ت به گیانم / کوشته ی دوری توم روحی ره وانم

 ئای شل وه ی شل ، شل و شیواوی / ئه لیی نه و بووکی ، زاوا لیی داوی

په روه رده ی نازو مه راره ت دییه م / شه یدایی مه یل و تین تو به رگو زیده م

ئای شل وه ی شل شل و شیواوی / بوچی له سه ر چی له من توراوی

لزوم احداث خانه کوهنورد در سنندج ( سایت خبری ورزشی آروکمپ )

در دو پست قبلی متنی انتقادی از نحوه ی نگرش مسئولان استانی در خصوص توسعه ی پناهگاه کوه آبیدر به قلم دوست بزرگوارمان آقای عباد زینبی منتشر شد که این متن را می توانید در سایت خبری ورزشی استان کردستان ( آروکمپ ) ملاحضه بفرمایید .

لزوم احداث خانه کوهنورد در سنندج

 

آروکمپ سه ساله شد

سه سال از شروع فعالیتهای سایت خبری ورزشی کردستان ( آروکمپ ) گذشته و در این سه سال آروکمپ جایگاه مناسبی در میان رسانه های محلی منطقه پیدا نموده است و به یکی از اصلی ترین منابع خبری منطقه تبدیل شده است . سه سالگی این سایت تاثیر گذار رو به دوستان رسانه تبریک می گویم .

اعضای اصلی سایت : آقایان مسعود شریفی - آزاد خادم - محمد کاردار - هیمن نوجوان - محمد میرزایی- رزم آرا - آکو قیصری و ...

پینوشت : کسی که تبریک نمیگه خودمون هم تبریک نگیم که نمیشه!!!!

 

لزوم احداث خانه کوهنورد سنندج

در مورخ 24/7/1389 توسط اداره تربیت بدنی آگهی انتخاب پیمانکار جهت احداث و ساخت چند مکان ورزشی در سطح استان در هفته نامه سیروان چاپ شده بود که جای تقدیر و تشکر را به خاطر ایجاد فضاهای جدید ورزشی در استان دارد و باید به عزیزانی که در تحقق و مصوب شدن این پروژه ها تلاش و پیگیری نموده اند دست مریزاد گفت ، یکی از پروژه های سوال برانگیز و تعریف شده در این آگهی توسعه  پناهگاه فعلی کوه آبیدر می باشد که باید در این خصوص مواردی را به استحضار مردم کردستان ، مدیر کل تربیت بدنی و جناب آقای مرادیانی به عنوان متولی و رئیس هیئت کوهنوردی برسانم .

کوه آبیدر از دیرباز خواستگاه قلبی و نماد افتخار هر شهروند سنندجی بوده و از جایگاه و اهمیت ویژه ای نزد مردم این دیار برخوردار است ، در سنوات گذشته پناهگاه فعلی آبیدر بر اساس نظر کارشناسی و ارتفاع کوه آبیدر و سایر جوانب احداث و راه اندازی شده و بر این اساس دارای چند اتاق جهت اسکان و پذیرایی از کوهنوردان در ایام سال می باشد و وضع موجود کافی و جوابگوی بوده و اکنون مشخص نیست که بر اساس کدام ملاک و معیار می خواهند این مکان را توسعه دهند .

در طول این سالها پناهگاه آبیدر در حد یک قهوه خانه مورد استفاده واقع شده است و کمتر مورد استفاده کوهنوردان جهت اسکان و شبمانی قرار گرفته است و اتاقهای موجود بلا استفاده و قفل بوده است.

براستی آیا بهتر نیست که این بودجه ی مصوب شده در دامنه آبیدر ( جاده کمربندی ) جهت احداث خانه کوهنورد مورد استفاده قرار گیرد و در این مکان زمینه جذب و آموزش علاقه مندان به کوهنوردی فراهم شود در این صورت افراد و علاقه مندان بیشتری از خدمات ارئه شده بهره مند خواهند شد و فضا و محیط پاک قله ی زیبای آبیدر تخریب و شاهد ساخت و ساز نخواهد شد و دغدغه و نگرانی جامعه ی کوهنوردی و دلسوزان طبیعت برطرف خواهد شد و خانه کوهنورد در طول ایام هفته مورد استفاده قرار خواهد گرفت و مانند پناهگاه فعلی که فقط در ایام تعطیل فعال و باز می باشد نخواهد بود و به صورت مداوم و فعال مورد استفاده می باشد.

با احداث و راه اندازی این خانه ی تخصصی می توان در این مکان کلاسهای آموزشی توسط اساتید مجرب و مربیان نامی برگزار نمود و با این اقدام خانواده های کردستانی ، کودکان و جوانان خود را جهت آموزش و یادگیری تشویق به حضور در آن نمایند و در مجموع می توان گفت رشته ی کوهنوردی نیز مانند سایر رشته های ورزشی که دارای اماکن و خانه ی تخصصی می باشند به صورت رسمی تر و شناسنامه دارتر در میان عموم مردم و دوستداران کوهنوردی مطرح و مورد توجه واقع می شود. در پایان امید است که ریاست هیئت کوهنوردی با توجه به داشتن جایگاه رفیع اجرایی در پست مدیریتی استان و توانمندی در روابط اجرایی و اداری جامعه بزرگ کوهنوردی را یاری و مساعدت نمایند و پاسخگوی مطالبات و خواسته های برحق ورزشکاران و علاقه مندان این رشته باشد و پناهگاه فعلی کوه آبیدر را مورد استفاده ی بهینه و اساسی قرار دهد و اداره کل تربیت بدنی نیز در خصوص پروژه ی توسعه ی پناهگاه فعلی کوه آبیدر تجدید نظر اساسی نماید و با انجام مطالعات کارشناسی مجدد در این خصوص و احداث خانه کوهنورد در دامنه  آبیدر این رشته را نیز مانند سایر رشته های ورزشی دارای اماکن و خانه تخصصی می باشند ، مورد عنایت و توجه ویژه قرار دهد . بدون شک با این اقدام می توان در آینده امیدوار به پرورش قهرمانان و کشف استعدادهای نهفته جوانان و ورزشکاران این دیار باشیم .

عباد ا... زینبی

 

برای دوستان بزرگوارم

امروز به اندازه ی تمام خوبی های دوست بزرگوارمان آقای عباد زینبی منتقد و نویسنده ی شایسته ی سنندج عرق شرم بر پیشانیمان سرازیر شد دوستانی همچون آقای صلاح حقیقیان سرپرست کانون کوهنوردان سنندج و آقای ناصر ابراهیمی کوهنورد شایسته ی کردستانی که براستی سخن در وصف بزرگواری های این عزیزان کوتاه است و امیدوارم روزی بتوانیم هرچند قاصر و کوچک اما گوشه ای از این محبت و بزرگواری را جبران نماییم .

بدون شک حضور و همراهی این بزرگواران بزرگترین سرمایه های من هستند و از این بابت به خود میبالم . از طرف آقای مسعود شریفی هم از لطفها و پیگیری های این بزرگواران بی نهایت سپاسگذارم .

آلپ کردستان

مجموعه ای دلربا و شکوهمند که نمادی از عظمت و ایستادگی است کوهستانی که سالیان درازی است مبارزه و استقامت مردمی را شاهد بوده است که نابرابری و ظلم را هیچگاه بر نتابیده است . استوار ، مقتدر و پایدار ...

4136 m

ارتفاع بلندترین قله این مجموعه 4136 متر است و دارای یخچالهای وسیعی به طول 5 کیلومتر و عمق 500 تا 600 متر می باشد

گزارش تصویری را در این قسمت مشاهده بفرمایید

پی نوشت : در راستای مردم آزاری و سیاست وبلاگ کوهستان در خصوص عدم اعلام مختصات مناطق بکر کوهستانی ، این مورد هم به صورت عمومی معرفی نخواهد شد .