دوتا چشم سیاه داری / دوتا موی رها داری

تو اون چشات چیا داری/ بلا داری بلا داری

دوتاچشم سیاه داری

توی سینت صفا داری/ توی قلبت وفا داری

صف عشاق بدبخت/ ازینجا تا کجا داری

به یکدم میکشی مارا / به یکدم زنده میسازی

رقابت با خدا داری

***

نظر داری،نظر داری

نظر با پوستین پوشی نظیر ما داری

نگاه کن با همه رندی،رفاقت با کیا داری

***

خبر داری،خبر داری

خبرداری که این دنیا همش رنگه

همش خونه همش جنگه

نمی دونی،نمی دونی

نمی دونی که گاهی زندگی ننگه

نمی بینی،نمی بینی

نمی بینی که دست افشان و پای کوبان و خرسندم

نمی بینی که میخندم

نمی بینی دلم تنگه

تو این دریای چشمون سیاه

پس چرا دوتا چشم دوتا چشم

دوتا چشم سیاه داری

دوتا موی رها داری

***

میخانه اگر ساقی صاحبنظری داشت

میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت

***

من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت برون فکنده زگلشن

به جرم چهره زردم


 

ترانه: فریدون فروغی