رضا زارعی و فحاشی های سریالی
رضا زارعی در وبلاگ خودش اینچنین نوشت :
"هفته گذشته و پس نگارش مطلب راز حیات که طی آن به نگاه دو طیف کوهنورد ایرانی و لهستانی به قانون حیات پرداختم، فرد معلوم الحالی که سالها از توبره صدا و سیمای این مملکت ارتزاق می کرد و به واسطه ای دست و دهانش کوتاه شد همچون سگی ترسو در صفحه فیس بوک خود اقدام به فحاشی و لگ زدن نمود! او که در زمان حضورش در ایران همچون ناتوانها تنها با نمایشهای مسخره خود دیگران را به سخره می گرفت اینک همچون سگ پاسبان سر از درب باشگاه آرش در آورده! و هرکه را خارج از تفکرات ایشان نقدی را روا می دارد با دندان می گزد.
اگرچه می دانم اقدامات شنیع این فرد بزدل از سوی باشگاه آرش نیست اما سکوت ایشان در مورد حرکات وی نشان از تایید آن دارد. از این رو ضمن احترام به دوستانم در باشگاه آرش اعلام می دارم حتی با وجود لاتهای بی سرو پایی چون ایشان لحظه ای در نقد برنامه و حادثه برودپیک در زمان مقتضی تردید نخواهم کرد.
لطفن سگهای جلوی درب باشگاهتان را ببندید..."
رضا زارعی از جمله مربیان صاحب نام فدراسیون کوهنوردی است که سالهاست به عنوان خط دهنده و مشاور فدراسیون کوهنوردی فعالیت می کند . رضا زارعی شاید یکی از تراز اول ترین مربیان کشور است اما مسبوق به سابقه است در مواجه با هر نوع پرسشگری و یا انتقاد به سهولت از الفاظ رکیک استفاده میکند . وی پیشتر نیز در جریان پرسشگری در خصوص ماکالو خطاب به وبلاگ نویسان در وبلاگش نوشت :
اگر به طرف هر سگی که پارس می کند سنگی پرتاب شود هیچ گاه به مقصد نمی رسیم !
و بعد ها در گفتگویش با سهند عقدایی با ادبیاتی رکیک که در این قسمت می توانید ملاحظه کنید پاسخ وی را داد . اکنون روی سخنش با یکی دیگر از کوهنوردان است البته گفتگوی آقای زارعی با جواد گیاه شناس رو هم نباید فراموش کرد. آیا براستی این ادبیات شایسته ی رضا زارعی است ؟ به نظر شما عنوان کردن چنین الفاظ رکیکی در فضای عمومی اقدامی درخور شان یک مربی است؟