دریاچه ی ارومیه بخشی از میراث طبیعی ایران زمین است که جایگاه ویژه ای در اکوسیستم منطقه بر عهده دارد منطقه ای که مربوط به اذربایجان است . اذربایجانی که هر زمان داد اعتراض بر اورد انگ جدایی طلبی و انگ پان ترکیسم بودن خورد . قصه قدیمی که در بلوچستان ، خوزستان ، کردستان نیز به گونه هایی دیگر شاهدش بوده ایم .

قرن قرن محیط زیست و فناوری است و مذهب آیندگان محیط زیست خواهد بود مذهبی نوپا اما مقدس مقدس تر از هرمذهب دیگری ...

روزگار عجیبی است اذربایجان برای مرگ دریاچه اش در سوگ نشسته است و جامعه ی  روشنفکر ایرانی در فکرهمبستگی است و از سوی دیگر هر داد اعتراضی را حمل بر افراطی گری قومی می پندارد .

باید عمیقا به حال این جامعه ی مرده تاسف خورد جامعه ای که فقط نوک بینی خود را میبیند . بی اغراق بگویم هرحرکت و همبستگی مدنی در ایران بدون اذربایجان محقق نخواهد شد . بیایید با اذربایجان یکصدا شویم و این افیون بدبینی را معدوم کنیم.

در این بین پارسها به عنوان مرکزیت ایران و پایتخت نشین و حکومت بدست با انهمه امکان رسانه ای و خبری این خبر را بایکوت کرده اند . که نه نشان از اگاهی و روشنفکریشان است بلکه نشان از دیدگاه تیره ، بدبین و نا اگاهی مفرط است . دست ندادن با اقوام ایرانی به معنی نابودی تمامی مطالبات ملی است .

دریاچه ی ارومیه می تواند باعث یک اشتی ملی باشد که همه ی مردمان این سرزمین برای وجود هم لبخند بزنند. بدانید تنها یک گروه خاص از این تفرقه سود میبرند که هیچگاه برای منافع ملی این سرزمین نکوشیده اند .

برادر ترکم در سوگ دریاچه ات خواهیم نشست و تحولات ایران را از دور به نظاره می نشینیم تا ایران روشنفکر بماند بی شمای تجزیه طلب !

دریاچه ی ارومیه در جدال ناسیونالیزیم افراطی میمیرد...