مطلب دوست بسیار عزیز آقای صدقی از وبلاگ کانون کوهنوردان اوراز مهاباد بهانه ای شد برای نوشتن این پست ....

اگه روزی قرار باشه چندتا از بهترین شعرهایی که شنیدم رو انتخاب کنم، قطعا این شعر زیبای سواره ایلخانی زاده، یکی از اونها خواهد بود. برای معرفی سواره ابتدا بخشی از زندگینامه اش رو به نقل از وبلاگ پیام بوکان میخوانیم

سواره فرزند احمد آغاي ايلخاني زاده سال 1320 در روستاي ترجان چشم به جهان مي گشايد پس از يك سال خانواده سواره به روستاي«قره گويز» بوكان نقل مكان ميكنند. وي تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را در شهرستان بوكان تمام كرد.و در سال 1341 مدرك ديپلم را در شهر تبريز مي گيرد .سواره تحصيلات تكميلي را در رشته حقوق قضائي در دانشگاه تهران در سال 1347 به اتمام ميرساند . ايشان عاشق فعاليت هاي سياسي و فرهنگي بود و ضمن سرودن شعرهاي ملي به فعاليتهاي سياسي هم مشغول ميشد ، به همين خاطر در سال 1343 به مدت 6 ماه در زندان قزل قلعه تهران زنداني ميشود . و در سال 1346 در قسمت كردي راديو تهران مشغول بكار مي شوند اما متاسفانه بار ديگر پاييز به سراغ باغ روشنفكري كرد مي آيد و اين درخت پربار عرصه روشنفكري كردي در سال 1354را به تاراج مي برد . سواره را پس از فوت به روستاي حماميان بوكان مي آورند و در گورستان مخصوص خانواده ايلخاني زاده ها به خاك سپرده مي شود . روحش شاد .

 

اما در مورد نقش سواره در شعر کردی، شاید این بخشی از مصاحبه با ایاز خون‌سیاوشان مرتبط تر باشه:

سواره‌ ایلخانی زاده‌ اولین کسی بود که‌ در کردستان ایران پا به‌ عرصه‌ی شعر نو کردی گذاشت و به‌ نحوی می توان گفت که‌ بانی و بنیان گذار شعر نو در کردستان ایران است. البته‌ نباید این واقعیت را فراموش کرد که‌ سواره‌ بر روی فضا و بستری آماده‌ وارد میدان شد چرا که‌ کلیت شعر کردی در ذات خود مدتها پیش از سواره‌ ، توسط عبد الله‌ بگ (گوران ) در کردستان عراق دچار تغیر و تحول عمیق و بنیادی شده‌ بود و تقریبا می توان ادعا نمود که‌ شعر نو کردی به‌ طور کلی از لحاظ محتوایی و ساختاری کانالیزه‌ و فرموله‌ شده‌ بود چرا که‌ گوران پیروان درخشانی به‌ دنبال خود داشت همچون : شیرکو بی کس ، لطیف هلمت ، رفیق صابر ، عبد الله‌ په‌شیو ، انور قادر محمد و..... که‌ جهان بینی شعری هر کدام از این شاعران اگر نه‌ تمام و کامل اما بخش بزرگی از انعکاس و تبلور نیازهای تازه‌ی جامعه‌ کردستان بود و در کردستان ایران نیز شاعران نئو کلاسیک همچون عبد الرحمن شرفکندی (هه‌ژار) ، محمد شیخ الاسلامی (هێمن ) ، قانع و.... محتوا و جوهره‌ی شعر کردی را از قالبهای سنتی ، راکد و همچنین بیماری دیوان سالاری شعری نجات داده‌ بودند و شعر را وارد لایه‌ها و عرصه‌های مختلف اجتماعی نموده‌ بودند . اما با وجود این توصیفات نباید اهمیت و نقش محوریت و کاریزماتیک سواره‌ ایلخانی زاده‌ را در این بخش از جغرافیای کردستان (ایران) نادیده‌ گرفت . چرا که‌ سواره‌ با شناختی عمیق از بن مایه‌های ادب کلاسیک کردی از یک طرف و آگاهی از تغیر و تحولات در شعر جهان ، بخصوص شعر همسایه‌ها ( بلا خص شعر فارسی ) از طرف دیگر ، چونان دستگاه منظم و منسجم شعری را پایه‌ گذاری کرد و چونان افقهای تازه‌ را در شعر کردی در کردستان ایران گستراند که‌ حتی نقش استاد(گوران) را اگر نه‌ کم اهمیت اما کم رنگ ساخت -------

اما شعری رو که من از سواره خیلی خیلی دوست دارم، مربوط به زمانی است که سواره در تهران دانشجوست و دل لطیفش از تمام زشتیها و زرق و برقها و فریبهای شهر گرفته و میخواد دردش رو با جرعه ای از آب چشمه ده علاج کنه. شعر خطاب به عزیزی است که ظاهرا اهل تهرانست . بعد از مشکلات فراوانی که در تهران برایش به وجود می آید سواره به تفاوت فرهنگی زیادی که با این عزیز داشت پی میبرد و تهران را با تمام شکلات و مصیبتهای که برایش پیش آمده بود ترک میکند و این شعر را خطاب به آن شخص می سراید .

**************

گولم دلم پره له ده‌رد و کول

ده‌­لیم بروم له شاره‌­که‌­ت

له شاره چاو له به‌­ر چرای نیئون شه‌­واره­که‌­ت

ده‌­لیم به جامی ئاوی کانیاوی دییه‌­که‌­م

عیلاجی که‌­م کولی دلی پرم

له ده‌­ردی ئینتزاره‌­که‌­ت

ده‌­لیم بروم له شاره‌­که‌­ت

له شاره چاو له به‌­ر چرای نیئون شه‌­واره­که‌­ت

وه­‌ره‌­ز بوو گیانی من له شارو هاره‌­هاری ‌ئه‌­و

له روژی چلکنی نه‌­خوش وتاو و یاوی شه‌­و

برومه دی که مانگه‌­شه­‌و‌‌‌ بزیته ناو بزه‌­م

چلون بژیم له شاره‌­که‌­ت که پربه‌­دل دژی گزه‌­م

گولم دلم پره له ده‌­رد و کول

ده‌­لیم بروم له شاره‌­که‌­ت

له شاره­‌که­ت که ره‌­مزی ئاسن و مه‌­ناره­‌یه

مه‌­لی ئه‌­وین غه‌­واره­‌یه

ئه‌­وه­‌ی‌‌ که داره تیله مه‌­زهه­‌ر‌ی قه­ناره‌یه

ژیان شه‌­واره‌یه­

گولم ! هه‌­ریمی زونگ و زه‌ل‌­

چلون ده‌­بیته جاره گول

گولم دلم پره له ده‌­رد و کول ده‌­لیم بروم له شاره‌­که‌­ت...

دوکه لی که دیته در له مالی ده وله مه ند
تیشکی بی گوناهی خوره تاو ئه خاته بند
له هه ر شه قامو کوچه یک شه پوری شینه دی به ره و دلم
ده ستی گه رمی ئاشنا نیه که ده ی کوشم
ده ستی چیویه
له شاره که ت زه لیله شیر
باوی ریویه
به هه ر نیگاییک و په تا یه که
ئه لیم بروم له شاره که ت
گولم
هه ریمی زونگ و زه ل چلون ده بیته جاره گول
له شاری تو له بانی عه رشه قونده ره ی دراو.
شاره که ت ئاسکه جوانه که م
ته سکه بو ئه وین و بو خه فه ت هه راو
کی له شاری تو له شاری قاتلی هه ژار
گوی ئه داته ئا یه تی پراوی دل
منی که گوچی تاوی برده راوه که ی عه شیره تم
به داره ته رمی کووچه ته نگه کانی شاره که ت
ری نه هاتوه له شم
بناری پر به هاری دی
ره نگی سورو شین ئه دا
له شیعرو عاتیفه ی گه شم
ئه لیم بروم له شاره که ت

 

داستان کوتاه سواره ایلخانی زاده / شکار