بخند بانو
سلام بانو
می دانی اینجا چه سرزمینی ایست؟
آرام بخواب ...
به دنبال چه می گردی ؟
آری اینجا سرزمین نمایندگان الهی ایست .
صورتت را پاک کن بانو
لبخند بزن ، آرام باش به لبان سرخ خود دست مزن
به یاد داری راز های و بی تابی های عاشقانه ات را ؟
بیاد داری آن روزها و شبها را ؟
به دیگران گوش نده ...
به چه فکر می کنی ؟
آری اینان نوازششان مرگ است مرگ !
ولی تو بخند و صورتت را سرخ کن تا آنان تو را زرد رنگ نبینند .
آنان نفس هاشان ، دستها شان ، قدم هاشان همه بوی نفرت می دهد
نفرت از من نفرت از تو نفرت از انسانیت ...
بخند بانو
+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۴/۰۲ ساعت 16:5 توسط راميار
|