صعود به هر قیمتی ، این جمله شاید جمله ی ساده ای به نظر بیاید اما بخش جدایی ناپذیر افکار ایرانیان در صعود های بلند است . فارغ از دشوار بودن صعود یا نوع و نحوه ی صعود این تفکر گریبان هیمالیانوردی کشور را گرفته است .

صعود دردناک برودپیک و جادثه ی مرگ سه جوان تلاشگر آن پیامدهای فراوانی برای کوهنوردی کشور خواهد داشت دست کم می توان  به هزینه های فرصتی که در آینده همین جوانان می توانستند رقم بزنند میتوان اشاره کرد.

شاید علل این تفکر به عوامل متعددی برگردد که قصد دارم بر روی تمامی علل آن به شکلی مجزا بپردازم . اما نخستین علت آن را می توان انتظار بالای جامعه و فشار روانی ناشی از کنش ها جامعه و واکنش های کوهنوردان دانست . به طور مثال در صعود برودپیک نامه ای از آیدین بزرگی منتشر شد که هم انتظارات رو بالا برد و هم اینکه فشار روانی زیادی به خود آیدین وارد کرده است .

تلاش برای اثبات توانایی ها و پارا فراتر گذاشتن از توان خود با امکاناتی بسیار محدود نتیجه اش می شود یا یک موفقیت روی لبه ی تیغ یا یک تراژدی دردناک !

این فشار از طریق هم باشگاهی ها و یا به طور کلی هم صنفی ها هم به شکلی دیگر نمود پیدا خواهد کرد . یک ورزشکار در محیط زندگی خود همواره در تلاش است مطالبات بخش های وسیعی از جامعه را بر آورده کند . رقیبان ، دوستان ، هم قطاران ، هم باشگاهی ها ، جامعهی کوهنوردی و حتی اثبات قدرت خود به جامعه ای که در خلاف جهت آن حرکت میکند که در مورد برودپیک می توان به فدراسیون اشاره کرد .

همه ی اینها انتظارات فراوانی در  خود فرد به وجود می آورد و این انتظارات در 100 متری زیر قله با اقرار به تخلیه ی انرژی و تماس با بیس کمپ و سرپرست برنامه نمایان می شود اما فشار و انتظار انچنان بالاست که فرد اقدام به تلاشی انفجاری و فراتر از تصمیمات منطقی می نهد چراکه موفقیت را چندان دور از دسترس نمی داند .

ایدین ، پویا ، مجتبی قربانی تفکر غالب جامعه ی کوهنوردی شدند تفکری که در لابلای کامنتها می توان مشاهده کرد . این نوع تفکر در اغلب هیمالیانوردان ما دیده می شود. اگر بخواهم مثال های دیگری بزنم می توانم به صعود عةیم قیچی ساز به آناپورنا اشاره کنم در این صعود اغلب کوهنوردان از صعود منصرف شدند و در خبرها آمد که تلاش بر روی آناپورنا به دلیل خطرناک بودن و ریزش بهمن خاتمه یافته است اما در کامنتهای وبلاگ های کوهنوردی هم زبانان عظیم انتظارات بیشتری داشتند به یاد دارم برخی از این کامنت ها با این مضمون بودند " ایشالا آقا عظیم صعود میکنه و منصرف نمی شه "

و همین طور هم شد عظیم به تلاشش در شرایطی بسیار خطرناک ادامه داد و بروی لبه ی تیغ موفق بازگشت !

برای این کامنت نویس هیچ هزینه ای نخواهد داشت که انتظارات خود را بنویسد اما نتیجه اش در آناپورنا می شود موفقیتی شکننده و در برودپیک می شود تراژدی ! و این واقعیت های دردناک کوهنوردی کشورمان است .

شاید در سالهای اخیر تلاش محمود شعاعی بر روی ماکالو را می توان منطقی تر از همه دانست که اگر گفته های وی در خصوص این صعود بر مبنای صداقت بوده باشد الگوی مناسبی است برای هیمالیانوردان البته اگر دلیل بازگشتش ضعف قوای جسمی نبوده باشد .

به هر جهت مادامی که این تفکر در بین کوهنوردان و جامعه ی کوهنوردی اصلاح نشده باشد برودپیک ها رخ خواهد داد و ما اعتمادی فر ها ، اوراز ها ، اسفندیاری ها ، نعمتی ها ، ناصری ها و آیدین ها را به سهولت از دست می دهیم و باید بنشینیم در باب این که اینها حادثه بوده است یا فاجعه جدل کنیم .