يه شعر( كردي) بسيار زيبا
به فريكي كون
من نامه وي له ولاتي نامويي دا دور له ياران بمرم
من ده مه وي وه ك به فريكي كون له كيويكي كوردستان
نه خته نه خته بتويمه وه و برژيمه ژير ره گ و ريشه ي دار هه ناريك
كه سبه ي گوله كاني ده بي به ملوانكه ي كچه ماله هه ژاريك
من نمي خواهم در سرزميني غريب بدور از ياران بميرم
من آرزو دارم همچون برف در كوهاي سرزمينم كردستان
به هنگام بهار قطره قطره آب شوم ...
تا بتوانم درخت اناري كه شكوفه هايش گردنبندي است
براي دختران سرزمينم سيراب كنم ...
شاعر: له تيف هه لمه ت
+ نوشته شده در ۱۳۸۷/۰۵/۰۵ ساعت 23:23 توسط راميار
|