سخنی در خصوص رامین شجاعی : جهانگیر خان صوراسرافیل
نمی دونم تا چه حدی مخاطبان با جهانگیر صوراسرافیل آشنا باشند اما همین بس که در اوایل مشروطه روزنامه ای داشت که ملقب شد به روزنامه ی صرواسرافیل !
جهانگیر خان از نویسنده های صاحب نام دوره خودش بود و چندین بار دفتر روزنامه ی صوراسرافیل بسته شد و یا دفترش رو بهم ریختند . باری به هرجهت دوران پرتنشی رو در دوره ی مشروطه خواهی ایرانیان تجربه کرد . این روزها فضای کوهنوردی ایران بی شباهت با آن دوران نیست هرچه فکر میکنم به یاد این چهره می افتم .
مردمی که همه پیگیر انقلاب مشروطه هستند بدون اینکه بدونن اصلا این انقلاب مشروطه چه چیزی هست .
یک روز روزنامه ی صوراسرافیل تیتری عجیب زد !
« مردم ایران آزادی می خواهند »
تیتر انقدر عجیب و غریب بود که پس از یک قرن هنوز هم برای بسیاری قابل فهم نیست . خوب طبیعی بود اصلا اطلاعی از این واژه نداشتند تنها از واژه ی مشروطه شنیده بودند یا برایشان مهم نبود !
مردمی که اهل نوشتن نیستند خوب چه نیازی به آزادی مطبوعات دارند ؟ مگر آزادی مطبوعات میشود یک قرص نان جو؟
دلیل این تفکر غالب نبود نویسنده بود . بعدها مشخص شد نه خیر ! مردم ایران آزادی نمی خواهند بلکه این جهانگیر خان صوراسرافیل است که آزادی می خواهد ، آزادی بیان ، آزادی مطبوعات و آزادی اندیشه ...
حکایت رامین شجاعی من رو به یاد جهانگیر خان می اندازد ، می خواهد خودش را به آب و آتش بزند تا واژه هایی نظیر صعود دشوار و .. را به جامعه تزریق کند غافل از آنکه کسی چنین دغدغه ای ندارد ! رامین تلاش می کند به جای پاسخی شتابزده نخست آگاهی عمومی را بالا ببرد سپس گزارش کند در حالی که سطح عمومی معلومات در جامعه ای که نویسنده ندارد (!) بعید است تکانی محسوس بخورد . کوهنوردان ایران کار نو می خواهد اما حاضر نیستن برایش هزینه بپردازند . درست مثل ایرانیان دوران مشروطه ... طبیعی است که عاملان انقلاب را به سوی چوبه ی دار می کشند.
ناگفته نماند جهانگیر صوراسرافیل سرش بالای دار رفت چون تفکراتش با عموم مردم همسو نبود سرنوشتی که بعید نیست به نحوی برای رامین شجاعی هم اتفاق بیوفتد .